این اولین سال است که در جشنواره فجر به تماشای برخی از فیلم های تازه ایرانی و خارجی می نشینم. قصد دارم درباره هرفیلم نظرم را اینجا بگویم.
با من همراه باشید.
« اگر می خواهید فیلم را ببینید جملات خاکستری را نخوانید! »
فیلم های ایرانی:
ضعیف تر از چیزی بود که فکر می کردم. البته بازی بازیگران خوب بود، اما فیلم نامه به نظر ابتدایی و ساده می آمد. پایان فیلم بیش از هرچیز بد بود!
وقتی پسرک، پرستویی را به محل قتل آورد، محل دفن را دیدند و پرستویی فقط رفت کنار خاک گریه کرد. در حالی که کاراکتر او در فیلم بسیار عاشق پیشه به نظر می آمد و چنین کسی تا جسد معشوقش را نبیند (و حتی اگر ببیند) باور مرگ او برایش سخت است. اما او خیلی راحت با دیدن تله خاک این را پذیرفت و رفت بدنبال انتقام که این هم از این کاراکتر بعید بود. چرا که دنیای او آن زن بود و وقتی دنیایش نابود شد انتقام گرفتن و نگرفتن فرقی برایش نخواهد داشت. گرچه بعد از دیدن جسد و اندوه بسیار ممکن بود انتقام دور از ذهن نباشد. پس از این هم چند لحظه بعد وقتی اصلانی خود را از بالای آبشار به پایین انداخت یکی از آماتور ترین صحنه های سینمایی را شاهد بودم! آدمکی که جای او استفاده کرده بودند بسیار سبک بود و بعد از افتادن از آن ارتفاع بلند بدون ذره ای فرو رفتن در آب روی سطح آب شناور ماند، صحنه ای که قرار بود تماشاگر را شوکه کند باعث خنده می شد!
اسم فیلم به آن می آمد! ساده بود و کم محتوا، مثل «یک سطر»، اما «واقعیت»ی بود که بارها شاهدش بوده ایم.
بازی بازیگران بد نبود. کاش روی پایان فیلم بیشتر کار می کردند تا گیراتر باشد.
فیلم های خارجی (برای اولین بار سه بعدی):
فیلم بدی نبود. بیننده را با تصاویر بدیع و اتفاقات ناگوار هیجان زده می کرد. سه بعدی بودن فیلم تاثیر چندانی نداشت.
سانسورها خیلی داستان را گنگ نمی کرد، به جز قسمتی که مرگ دختر سانسور شد. چند سکانس گذشت تا جسد او را دیدیم. اما آخر علت مرگش را درست نفهمیدیم!
بعد از دیدن دو فیلم ایرانی قبل هیجان این فیلم برایم جالب بود! متاسفانه فیلم های ایرانی این عنصر «هیجان» را خیلی کم دارند. خیلی!
عینک های سه بعدی بهتر از آنچه فکر می کردم بودند و فقط سنگینی و کثیفی شیشه شان بد بود. در سینماهای خارجی هم فیلم های ۳ بعدی را امتحان کرده ام، عینک آنجا ضعیف تر اما تمیزتر بود!
اسکورسیزی کارگردان مورد علاقه من است! اصلا دلیل اینکه بلیت این پنج فیلم خارجی را رزرو کردم حضور این فیلم اسکورسیزی در میانشان بود، گرچه حضور دوستان صمیمی هم بی تاثیر نبود!
فیلم بدی نبود. مثل بقیه کارهای اسکورسیزی متفاوت بود. اما فکر می کنم این کارگردان که دیگر سن و سالی از او گذشته زیادی مبهوت فناوری سه بعدی شده.
خلاصه هوگو را دوست داشتم، اما شاهکاری که انتظار داشتم نبود.
هیولایی در پاریس (بیبو برگرون)
مدتی بود که از این تیپ انیمیشن ها تماشا نکرده بودم. خوب بود. اما سانسورها بسیار بیش از حد بود. بسیار!
دیالوگ ها دوبله شده بود که کیفیت دوبله خوب بود، اما من زبان اصلی را بسیار بیشتر می پسندم.
بچه های جاسوس ۴ (رابرت رودریگز)
خدای من! این دیگه چی بود؟!
از قبل می دانستم که باید این فیلم بچه گانه باشد، اما نمی دانستم که در حد بچه دبستانی هم نیست!
آنقدر سخیف بود که پس از دقایقی با یکی از دوستان آمدیم بیرون رفتیم در ماشین نشستیم حرف زدیم، بیشتر خوش گذشت!
کاش از قبل امتیاز ۳٫۳ اش در imdb را دیده بودم.
خاطره فیلم دیشب (بچه های جاسوس) آنقدر تلخ (!) بود که امشب بلیت این فیلم را دور انداختم و به سینما نرفتم.
چون اینبار imdb را چک کردم، امتیاز ۴٫۷ اش را هم که ندیده بگیریم نظرات کاربران خود گویای کیفیت انیمیشن است.
پخش فیلم های سه بعدی خارجی در این جشنواره ایده خوبی بود. اما مطابق انتظار سانسورها بسیار آزاردهنده بود.
همچنین، چیزی در مورد دوبله بودن بعضی از فیلم ها گفته نشده بود. یا در مورد بچه گانه بودنشان!
اینها وقتی اشکال پیدا می کند که سیستم رزرو بلیت بگونه ایست که مجبورید بلیت هر ۵ فیلم را بخرید. وگرنه باید روز پخش فیلم از ساعت ها قبل در صف خرید بلیت بایستید تا بلیت گیرتان بیاید.
من هرطور فکر می کنم این شکل آب کردن بلیت ۵ فیلم (که دوتایشان کاملا چرت و یکی نصفه بود) چیزی جز کلاهبرداری به نظرم نمی آید! چون توجیهی برایش پیدا نمی کنم. امیدوارم سال آینده در این روند تغییر مثبتی ایجاد شود.
فیلم مستند ایرانی:
میراث آلبرتا (حسین شمقدری)
این فیلم مستند را به دلیل اینکه ساخته یکی از دانشجویان دانشگاه شریف و پیرامون موضوع خروج دانشجویان از کشور برای ادامه تحصیل و کار بود تماشا کردم. به زودی پست مفصلی درباره آن خواهم نوشت.
آپدیت (۲۱ تیر ۱۳۹۱): قسمت نشد درباره “میراث آلبرتا” مفصلا بنویسم! اگر قصد خروج از کشور برای ادامه تحصیل دارید حتما توصیه می کنم آنرا تماشا کنید. البته ایراد و اشکال زیاد دارد و تاییدش نمی کنم، اما دیدنش خالی از لطف نیست و کمتر فیلمی درباره این موضوع حساس ساخته شده. ضمنا وقتی با جستجوی نام آن (داخل کوتیشن) در گوگل به ۱۴۶ هزار نتیجه می رسید، مطمئنا فیلم در کنار کاستی ها، حرف هایی برای گفتن داشته و مورد توجه قرار گرفته. از دوستان شنیدم که در بسیاری از دانشگاه های کشور اکران شده و حتی عوامل فیلم هم در این دانشگاه ها با دانشجویان گفت و گو داشته اند. اگر قصد دانلود فیلم یا کسب اطلاعات بیشتر درباره آن دارید به سایت میراث آلبرتا نگاهی بیندازید.
آخرین نظرات