تجربه من از برگزاری سمینار دسترسی پذیری وب در تهران

سمینار برای چی؟

یکسال پیش مقاله ای تحت عنوان «دسترسی پذیری (Accessibility) وب سایت های فارسی» منتشر کردم. توش گله کردم که سایت های ایرانی هیچ کدام دسترسی پذیر طراحی و برنامه نویسی نمیشن و استفاده از وب فارسی برای جمعیت زیادی در کشور ما که نوعی معلولیت دارند بسیار دشوار یا غیرممکن هست. بعد از اون بازخورد های خوبی از خوانندگان بلاگم داشتم. خیلی ها علاقمند بودن بیشتر درباره این موضوع اطلاعات کسب کنن ولی نمی دونستن چطور. به همین خاطر به این فکر افتادم که تلاش کنم با کمک دیگران آموزش هایی در این زمینه فراهم کنم و در کنارش تلاش کنم دسترسی پذیری به قوانین کشور وارد بشه. دو بار تغییر شغل، مشاور رسمی مهاجرت شدن، و خیلی مشغله های دیگه نذاشت چندان کاری در این زمینه کنم بجز راهنمایی یک عده در ایمیل. تا اینکه بالاخره امسال فرصتی شد بعد از ۳ سال به ایران سفری کنم. تصمیم گرفتم تلاشم رو کنم در این سفر سمیناری در این زمینه داشته باشم تا هم بازخورد بیشتر بگیرم، هم آموزش بیشتری در این زمینه داده باشم، و هم از افراد بیشتری بتونم کمک بگیرم.

برنامه ریزی

۲۵ شهریور در توییتر درخواست کمک کردم:

اواخر پاییز سفرى به ایران خواهم داشت و یکى از کارهایى که مى خوام بکنم برگزارى یک سمینار Web Accessibility هست. هدفم صرفا انتقال دانشه و چشمداشت مالى ندارم. کسى هست بتونه در برگزارى یا مارکتینگ کمکم کنه تا هم کیفیت برگزارى خوب باشه هم استقبال بشه؟

دوستان در پاسخ به من توییتر بعضی از کسانی رو دادند که قبلا در ایران همایش وب برگزار کردن. من با همه سعی کردم تماس بگیرم و اکثرا یا جواب ندادن یا گفتن بعدا خبر میدن و ندادن. از این میان مجید علوی زاده عزیز و دو نفر از خوانندگان بلاگم، از جمله رسول طباطبایی عزیز، گفتن می تونن کمک کنن. در نهایت به نظرم اومد میشه رخداد رو کوچک نگه داشت و صرفا یک ارائه مطلب باشه و پرسش و پاسخ. برای این فقط یک سالن نیاز بود با پروژکتور. وقتی تحقیق کردم دیدم اگر بخوام یک سالن اجاره کنم باید برای سمینار مجوز برگزاری بگیرم، که به نظرم کار پر دردسری اومد. مگر اینکه یک سالن دانشگاهی بگیرم. در این صورت کافیه یک انجمن دانشجویی حمایتم کنه و دانشگاه تاییدش کنه. رسول به دنبال این رفت و با کمک یکی از آشنایانش امیرحسین بدرالدینی عزیز سالنی در دانشگاه امیرکبیر تهران گرفت. در تاریخ ۱۵ آبان نامه دانشگاه رو برای من ارسال کرد که اجازه میداد در تاریخ ۹ آذر در سالن آمفی تئاتر دانشکده مهندسی معدن سمینار دسترسی پذیری وب رو برگزار کنیم. زیادی به تاریخ برگزاری نزدیک بود، ولی خبر خیلی خوبی بود! من با وجود مشغله زیاد تا ۲۱ آبان (درست دو هفته و نیم پیش از تاریخ برگزاری!)‌ پوستر ساده ای طراح کردم و در ایوند صفحه ثبت نامی ایجاد کردم و شروع کردم به نوشتن درباره سمینار در توییتر و اینستاگرم و بلاگم. به چند دلیل اصلا انتظاری نداشتم استقبالی بشه و احتمال میدادم انقدر کم ثبت نام کنن که مجبور بشم لغوش کنم:

  1. برای رخدادی مثل این مینیمم ۲ ماه و در حالت ایده آل ۳ تا ۶ ماه زمان نیاز هست که به درستی بتونید خبرش رو به گوش خیلی ها برسونید. توی این فرصت کوتاه من حتی یک landing page هم نمی رسیدم برای رخداد درست کنم.
  2. موضوع دسترسی پذیری وب انقدر ناشناخته ست (و انقدر عبارتش غیر جذاب به نظر میاد!) که گفتم هرچقدر هم به اشتراک گذاشته بشه بینندگان به محض دیدن تیترش بقیه ش رو مطالعه نمی کنن!
  3. من چندان در جامعه وب ایران فعال و شناخته شده نیستم، و با کسانی که هستن هم آشنایی و دوستی ندارم که بتونم ازشون برای promote کردن این رخداد کمک بگیرم.

با وجود همه اینها، در ۱۶ روز ۸۲ نفر برای این سمینار ثبت نام کردن که خیلی بیش از حد انتظارم بود. اکثر این افراد خوانندگان بلاگم و دوستانشون بودن، بعضی در ایوند رخداد رو پیدا کرده بودن، بعضی هم در سکان آکادمی. حدود ۱۵ نفر هم داوطلب و اعضای تیم تصویربرداری داشتیم و جمعا حدود ۱۰۰ نفر می شدیم.

وقتی دیگه خیالم راحت شد که تعداد به حد نصاب رسیده با یک تیم حرفه ای تصویر برداری هم هماهنگ کردم که فیلم برداری انجام بدن تا بتونیم بعد از سمینار ویدیوش رو در اختیار کسانی که نتونستن شرکت کنن قرار بدیم.

۵ آذر از کانادا به ایران اومدم و ۷ آذر با رسول و امیرحسین عزیز بازدیدی از سالن داشتیم. به نظر سالن معمولی و خوبی اومد. می خواستم لپتاپ مک بوکم رو با پروژکتور تست کنم ولی تبدیل VGA به Mini displayport یا HDMI نداشتم. گفتم تبدیل رو تا ۹ آذر جور می کنم و نباید مشکلی باشه…

آمادگی مطالب برای ارائه

من ۲ بار در زمینه دسترسی پذیری وب به تیم های برنامه نویسی ۵۰-۶۰ نفره و چند بار هم به گروه های کوچک ارائه مطلب داشتم. ۲ سری اسلاید مختلف داشتم که اطلاعات مفید بسیاری در این زمینه توشون آماده کرده بودم. برای این سمینار در نظر داشتم مطالب این ۲ سری رو ادغام کنم، بخش زیادیش رو ترجمه کنم، و مثال های ایرانی اضافه کنم. با خودم فکر کردم زمان زیادی نخواهد برد.

من پروازم از کانادا به تهران روز ۵ آذر بود. وقتی ۱۵ آبان خیالم راحت شد که سالن قطعیه به سرعت برنامه ریزی کلی ای انجام دادم و شروع به promote کردن رخداد کردم. ولی مشغله زیاد فرصت کار روی مطلب بهم نمی داد. از طرف دیگه درست همزمان با اینها یکهو قرار شد یکی از بستگان نزدیکم در کانادا عمل جراحی بسیار حساسی داشته باشه. ۲ هفته پیش از برگزاری من چندین روز و شب رو با استرس زیاد در بیمارستان گذروندم. هم زمان باید خودم رو برای سفر ایران هم آماده می کردم و کلی کار داشتم، از جمله اینکه باید کار شرکت رو به حدی می رسوندم که بدون من هم تیم بدون مشکل بتونه ادامه بده. در نهایت طوری شد که من وقتی ۵ روز پیش از ارائه سوار هواپیما شدم تازه فرصت شد روی اسلاید ها شروع به کار کنم. در پرواز ۱۶ ساعته و توقف ۶ ساعته در فرانکفورت تماما روی اسلاید ها کار کردم. ایران هم که رسیدم به همه دوست و فامیل گفتم من تا ۹ آذر اصلا نیستم! و بیشتر وقتم رو در دفتر اورتا روی آماده سازی اسلاید ها گذروندم. در ایران خوابم هم بهم ریخته بود و شب ها هرشب تا ۳-۴ صبح روی اسلاید ها کار می کردم،‌ می خوابیدم، و ۸ صبح بیدار میشدم.

در سه روز پیش از برگزاری، اون فرد نزدیکم در کانادا حالش خیلی بدتر شد و در ایران هم پدربزرگ ۸۴ ساله م زیر تیغ جراحی رفت. تلاش می کردم به اینها اصلا فکر نکنم تا بتونم سمینار رو برگزار کنم اما خیلی سخت بود. استرس زیاد و خواب کم هردو خیلی به آدم فشار میارن.

روز برگزاری

روز برگزاری ساعت ۴ صبح خوابیده بودم و ساعت ۹ صبح بزور بیدار شدم! با همه دست اندرکاران هماهنگی هارو انجام دادم،‌ دوشی گرفتم و با آرش رفتم به محل برگزاری. خیلی ترافیک بود و حدود ساعت ۱ رسیدیم. لپ تاپ رو با تبدیل VGA به MiniDP به پروژکتور وصل کردم و اصلا کار نکرد! در کنارش باید با بقیه هم صحبت می کردم و هماهنگی هایی انجام میدادم. در نهایت ساعت ۲:۳۰ موفق شدم توی Safe Mode لپ تاپم رو به پروژکتور وصل کنم. ولی توی Safe Mode خیلی چیزها بهم می ریخت. اسلاید ها اصلا درست نشون داده نمی شد و خیلی بد بود. در نهایت ساعت ۳:۱۵ اسلاید هارو با لپ تاپ ویندوزی یکی از تصویر برداران تونستم با پروژکتور به درستی نمایش بدم. اما دیگه نمی تونستم VoiceOver و NVDA رو که روی کامپیوتر خودم نصب و آماده کرده بودم نشون بدم.

ساعت ۳:۵۰ درب هارو باز کردیم و شرکت کنندگان وارد شدن. به شرکت کنندگان ایمیل زده بودیم که لطفا تا ۳:۴۵ در محل حاضر باشید، ولی تا ۴:۰۰ فقط ۳۰ نفر حاضر بودن. تا ۴:۱۰ صبر کردیم تا تعداد به ۵۵ نفر رسید و بعد شروع کردیم. مطالبم رو در حدود ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه ارائه دادم. بعد ۱۵ دقیقه استراحت و پذیرایی داشتیم. در این ۱۵ دقیقه من اصلا فرصت نشد استراحتی کنم یا به محل پذیرایی برم چون خیلی از عزیزان می خواستن صحبت کنن و سوال بپرسن، که البته برای من خیلی لذت بخش بود که این همه علاقه به موضوع ببینم، ولی می خواستم سوال ها در حضور همه پرسیده بشه،‌ برای همین از بعضی ها خواهش کردم سوالشون رو در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنن. بعضی از شرکت کنندگان هم بسیار لطف داشتن و از شهرهایی مثل زنجان، اصفهان و بوشهر مسافت زیادی رو اومده بودن تا در این سمینار شرکت کنن. بعضی از خوانندگان بلاگ بودن که خیلی لطف داشتن و می گفتن سالها بوده که دوست داشتن من رو از نزدیک ملاقات کنن. از این همه محبت و نظرات مثبت خیلی انرژی مثبت گرفتم. بعد از اون، ۳۰ دقیقه پرسش و پاسخ مربوط به دسترسی پذیری وب داشتیم و بیش از یک ساعت پرسش و پاسخ متفرقه. سوال های خیلی خوبی از دسترسی پذیری تا برنامه نویسی و تکنولوژی ها و فریم ورک ها و مهاجرت به کانادا مطرح شد و گرچه زمان خیلی زیاد نبود صحبت های جالبی شد. من انتظار داشتم خیلی سوالات پرسیده بشه که به دلایل مختلف قابل پاسخ دادن نباشن،‌ اما اکثر سوالات بهتر از انتظارم بودن و گفتگوهای جالبی انجام میشد.

در نهایت همونطور که برنامه ریزی شده بود برنامه رو ساعت ۷:۳۰ به پایان رسوندیم و من نیم ساعتی با شرکت کنندگان عزیز صحبت و خداحافظی کردم و عکس گرفتیم (دوست داشتم عکس گروهی بگیریم اما موقعی یادم اومد که خیلی ها رفته بودند!). بعد همراه داوطلبان و دوستان دیگه رفتم منزل. خونه که رسیدم ظرف یکی دو ساعت بیهوش شدم!

پس از برگزاری

چند نفر از شرکت کنندگان پیشنهاد کمک دادن تا من رو به سیاست مدارانی که می تونن در زمینه دسترسی پذیری وب قدم مثبتی بردارن وصل کنن. خیلی ها هم پیغام دادن که بسیار به این موضوع علاقمند شدن و حتما می خوان بیشتر یاد بگیرن و پروژه هاشون رو دسترسی پذیر تر کنن. از چند جا هم دعوتم کردن تا سخنرانی های دیگری هم انجام بدم و ملاقات هایی داشته باشم.

بعد از برگزاری مراسم، نظرسنجی ای رو به شرکت کنندگان در ایوند ارسال کردم. نظرات نشون میده که اکثرا از مطالب و ارائه من راضی بودن، ولی بعضی از کیفیت سالن و پروژکتور ناراضی بودن. این هم تجربه ای شد برای من که شاید دفعه بعد ارزشش رو داشته باشه دنبال مجوز برم که بتونم سالن بیرون از دانشگاه بگیرم. سالن های دانشگاهی اکثرا قدیمی هستن و امکانات عالی ندارن. البته از طرف دیگه هزینه چندانی هم ندارن و باعث میشن هزینه ثبت نام پایین بیاد.

یک ایراد دیگه که وجود داشت این بود که خیلی مشکلات درست پیش از برگزاری معلوم شد: وصل نشدن لپ تاپ به پروژکتور، مشکل نویز بلندگوی سالن (که ساعت ۲:۳۰ حل شد)، مشکل نورپردازی. همه این مشکلات راحت تر قابل پیشگیری یا حل بود اگر بجای بازدید از سالن همه سیستم هارو با کمک تیم تصویربرداری ۲-۳ روز پیش از برگزاری آزمایش کرده بودم. این کوتاهی از من بود. بیشتر وقتم رو روی آمادگی ارائه مطلب گذاشتم و روی آزمایش سالن حساسیت به خرج ندادم.

به نظر میاد که هزینه های برگزاری هم (که بزرگترینش تصویربرداری بود) بیش از درآمد فروش بلیت شده. حالا بزودی حساب کتابی می کنم و گزارشش رو به این مقاله اضافه می کنم (هنوز کار تدوین انجام نشده و هزینه ش تسویه نشده).

با وجود همه اینها اینطور که از نظرات پیداست کیفیت برگزاری در حد خوب و قابل قبولی بوده و اکثر شرکت کنندگان از مطالب راضی بودن. این برای من بسیار خوشحال کننده ست و خیلی بهتر از بازخوردیه که از اولین برنامه این چنینیم در ایران انتظار داشتم. خوشحالم که استرس حال بستگان نزدیک و کم خوابی چندان روی کیفیت ارائه م تاثیر نذاشت و تونستم کنترلش کنم.

تشکر ویژه

اول از همه باید از رسول و امیرحسین عزیز تشکر کنم که اگر با کمک اونها نبود این سمینار احتمالا اصلا برگزار نمیشد. هماهنگی های سالن، پذیرایی (چای، قهوه، شیرینی،‌ آب میوه،‌ آب)، و خیلی کارهای روز برگزاری به دوش این دو دوست عزیز بود.

بعد از اون از بهزاد مرادی عزیز مدیر سکان آکادمی تشکر می کنم که لطف داشت و بدون هیچ چشمداشتی رخداد رو در سایت و رسانه های اجتماعی سکان آکادمی بطور گسترده promote کرد.

از دوستان خوبم آرش، مرتضی، پیام، ساناز، عماد، و بقیه عزیزانی که کمک کردن هم خیلی ممنونم.

از دوستانم در اورتا هم باید تشکر کنم که لطف کردن فضای کاری خوبی از دفترشون رو در اختیار من گذاشتن تا چند روز پیش از سمینار بتونم به کار و آمادگی برای ارائه مطلب بپردازم.

کمک همه این عزیزان بود که برگزاری این رخداد رو ممکن کرد. هر کم و کاستی بود کاملا از کم تجربگی من در برگزاری رویدادهای این چنینی در ایران بود و نه از این عزیزان.

برنامه آینده

چند هفته دیگه در ایران هستم و در این مدت تلاش دارم با افراد و تیم های بیشتری ملاقات کنم و در زمینه دسترسی پذیری وب کمی آگاه سازی کنم. اگر بتونم با سیاست مدارانی از جمله وزیر ارتباطات هم صحبتی داشته باشم که خیلی خوب میشه. در تلاشم که این اتفاقات بیفته و در کنارش سعی می کنم کم کم مهاجریار رو هم بطور جدی راه اندازی کنم و پاسخ درخواست ها و سوالات رو بدم. ضمنا در ادامه این سفر احتمالا به بیش از صد نفر در زمینه مهاجرت به کانادا مشاوره حضوری خواهم داد.

پس از این هم هر سفری به ایران داشته باشم سعی می کنم از ۶ ماه قبل هماهنگی کنم تا رخدادی با شرایط بسیار بهتر در ایران برگزار کنیم و موضوعات رو هم تخصصی تر کنیم. شاید بجای سمینار و همایش سمت برگزاری ورکشاپ هم برم. باید بیشتر بهش فکر کنم و ببینم چقدر تقاضا هست.

از حمایت شما دوستان خوبم بی نهایت سپاسگزارم. دست تک تک شما که از راه های دور و نزدیک تشریف آوردید تا ملاقاتی داشته باشیم و صحبت های من رو بشنوید می فشارم و امیدوارم باز هم هرچه زودتر از نزدیک ملاقاتتون کنم. برای اون دسته از شما دوستان که نتونستید در این سمینار شرکت کنید هم خبر خوبی دارم که تلاش داریم ویدیوی این رخداد رو با کیفیت خوب و با زیرنویس فارسی هر چه زودتر آماده کنیم و از طریق سایت Inclusive Iran در اختیارتون قرار بدیم.

به امید دیدار دوباره!‌ خیلی زود!

پ.ن ۱: حال پدربزرگم و اون فرد نزدیک در کانادا رو به بهبودی ست خدا رو شکر. درست روز بعد از سمینار خبرهای خوبی در مورد حالشون بهم رسید و استرسم خیلی کمتر شد.

پ.ن ۲: اگر می تونید در زیرنویس کردن ویدیوی مراسم کمک کنید ممنون میشم با من تماس بگیرید.

اردلان نقشینه

من اردلان یک توسعه دهنده وب و مدیر تکنولوژی هستم که از ۸ سالگی وارد عرصه طراحی و توسعه وب شدم و تابحال بیش از یکصد وب سایت و نرم افزار تحت وب برای خودم یا برای مشتریانی از جمله شرکت های Fortune 500 ساختم. در سال ۱۳۹۲ بعد از دریافت مدرک کارشناسیم از دانشگاه صنعتی شریف تهران به شهر کلگری کانادا مهاجرت کردم. این روزها در کنار برنامه نویسی و مدیریت روی مهارت های اقتصادی و کارآفرینیم هم کار می کنم.

نوشته های مرتبط

۲ نظر

  1. جابر گفت:

    واقعا دمت گرم بخاطر این همه زحمت و دردسری که پشت سر گذاشتی فقط برای برگذاری این سیمنار و کمک به وب ایران، خیلی برام با ارزش تر شد.

    و خوشحالم که پدربزرگت و اون فرد هر دو رو به بهبودی هستن، امیدوارم که سریعا حالشون کامل خوب بشه

  2. محمد گفت:

    سلام
    من تو این همایش شرکت نکردم ولی انصافا تلاشتون در ترویج دسترسی پذیری وب قابل تقدیره…