مدتها بود می خواستم این نوشته رو منتشر کنم. اما هم سرم شلوغ بود، هم اینکه ۶ ماه پیش کارم رو عوض کردم و از یه شرکت ۶-۷ نفری رفتم به یه شرکت ۹۰۰ نفری با ۱۲ دفتر در چند کشور. به همین خاطر گفتم کمی صبر کنم تا این شرایط تازه رو هم تجربه کنم و بعد قسمت دوم رو منتشر کنم. بعلاوه، هرچی واسه این مطلب نوشتم دیدم کلی چیز مرتبط دیگه هست که نمی خوام اونهارو از قلم بندازم و دیدم همینطوری پیش برم هم پستم اندازه یه کتاب میشه هم هیچوقت تموم نمیشه! خلاصه وسواس رو گذاشتم کنار و هرچه دل تنگم خواست بسیار مختصرا گفتم! این وسط خیلی مطالب هست که راجع بهشون توضیح ندادم و گفتم اگر کسی واسش سوال بود و پرسید اضافه می کنم. این شما و این قسمت دوم از مجموعه نوشته درباره تجربیات کاری من در زمینه IT در ایران و کانادا!
تجربیات و توصیه های من در زمینه IT از ایران تا کانادا
- ورود و پیشرفت در زمینه طراحی و توسعه وب (قسمت اول)
- کار، محیط کاری و قوانین نانوشته IT در ایران و کانادا (قسمت دوم)
- بهترین راه های کسب درآمد IT در ایران و کانادا (قسمت سوم) – بزودی
کار، محیط کاری و قوانین نانوشته IT در ایران و کانادا
در ایران رشد IT و میزان فراگیر شدن استفاده از کامپیوتر و اینترنت در سالهای اخیر خیلی زیاد بوده. به طوری که الان طبق برخی آمارها نصف جمعیت از اینترنت استفاده می کنن که ایران رو کشور هجدهم دنیا از لحاظ تعداد کاربر اینترنت کرده. به طبع این موضوع تعداد ایرانی هایی که به توسعه نرم افزار و مشاغل دیگه مربوط به IT روی آوردن هم زیاد شده. از طرف دیگه، سالهاست که ارزش واحد پولی ایران (ریال) خیلی کمتر شده و خیلی جوانان ایرانی می خوان درآمد دلاری پیدا کنن تا زندگی مرفهی داشته باشن. یکی از کم دردسر ترین و ساده ترین راه های صادرات هم صادرات خدماته. مثل خدمات IT. همین شده که حالا بازار IT ایران با رفع تحریم ها داره کم کم نسخه کوچکی از بازار IT هند میشه. من خوشبینم که اگر روابط بین المللی ایران خوب بمونه و بهتر بشه بازار IT در ایران بسیار پر رونق میشه و افرادی که در این صنعت فعالیت می کنن جزو قشر متوسط رو به مرفه یا مرفه میشن، برعکس یکی دو دهه پیش.
تجربه کاری من
مطالبی که اینجا می خونید نظرات آدمیه که ۳ ساله در بازار ایران فعالیتی نکرده و فقط از ۱۵ هزار کیلومتر اون ور تر تماشا و دنبال کرده. توی قسمت اول از اینکه چجور وارد این عرصه شدم زیاد گفتم. حالا بذارین یکم از تاریخچه کاری خودم واستون بگم. بعلاوه تجربیات دیگه ای که تو قسمت اول بهشون اشاره نکردم. حدود ۱۱ سال پیش اولین پروژه پولیم رو گرفتم. با دوستم مرتضی روش کار کردیم و وسطش مشتری جا زد. فکر می کنم چون شریکش گفته بود چرا کار رو دادیم به دو تا بچه فسقلی دبیرستانی؟! بعدش رفتم ۳ ماه تابستون تو یه شرکت برای یکی از کسانی که در بازار IT ایران خیلی فعاله کار کردم. ۳ ماه توی اون گرما هرروز ۸ صبح اونجا بودم و تا ۵ سخت کار کردم، وب سایت هایی ساختم که بعضی هاشون الان خیلی پربیننده هستن، اما تهش یک ریال هم بهم پرداخت نشد. بعدش با امیرعلی یه ایده نیازمندیهای آنلاین به سرمون اومد (قبل از اینکه همه شروع کنن به زدن نیازمندیهای آنلاین!) و روش کار کردیم و سایت خوبی از آب دراومد، اما بلد نبودیم چطور بازاریابی کنیم و راحت شکست خورد. بعدش با مرتضی و بعدا با حسام تیم شدیم و شروع کردیم به کار برای مشتری های مختلف. بعدا اسم تیممون رو گذاشتیم اورتا. در کنار این آموزش برنامه نویسی وب رو هم شروع کردم و کلا فکر می کنم به حدود ۱۰ نفر برنامه نویسی وب آموزش دادم. یکی از اون ۱۰ نفر تینای عزیز بود که دختر بسیار زرنگ و باپشتکاریه و این روزها در یاهو مشغول به کاره. همه این کار ها در کنار تحصیل در رشته مهندسی عمران دانشگاه شریف. اون تجربیات منفی اولیه بعلاوه درآمد کم نسبت به میزان زحمت بعلاوه درآمد زیاد اطرافیان فعال در رشته های دیگه و خیلی چیزهای دیگه که خودتون می دونید بهم می گفت من که در ایران زندگی می کنم نباید روی زمینه توسعه وب و برنامه نویسی زیاد حساب کنم. واسه همین مهندسی عمران واسم یه جورایی Plan B بود. البته در عمران هم از مهارت های برنامه نویسیم خیلی استفاده می کردم. به همین خاطر به مهندسی حمل و نقل علاقمند شدم که نوع کارش خیلی با برنامه نویسی و مدل سازی ریاضی جور در میومد و در عین حال خیلی کاربردی بود. ۲ سال از تحصیل گذشت مصمم شدم از راه ادامه تحصیل به آمریکا برم و شروع کردم به تلاش برای اپلای. آخرای راه بودم که پرونده مهاجرتی پدرم به کانادا بعد از ۵ سال پذیرفته شد. چیزی که اصلا انتظارشو نداشتیم! من هم تصمیم گرفتم بجای ادامه تحصیل در زمینه ارشد مهندسی حمل و نقل برم کانادا وارد بازار کار بشم و بعد از آشنایی با بازار اینجا تصمیم بگیرم در چه زمینه ای پیش برم. بخاطر رفتن از ایران و دلایل دیگه از تیم اورتا جدا شدم و دیگه شاگرد برنامه نویسی تازه هم نگرفتم. مدرک مهندسیمو گرفتم و بالافاصله اومدم کانادا. کلگری شهر تمیز و مرتبی بود با کوه های قشنگ و بازار کاریش بهتر بود، به همین خاطر اومدم کلگری. از روز دوم شروع کردم به اپلای واسه شغل ها. هم در زمینه مهندسی عمران (با سابقه خیلی کم) هم در زمینه توسعه وب (با سابقه زیاد). یه هفته بعد در یه شرکت تبلیغاتی نیم ساعته کلگری به عنوان Web Developer استخدام شدم. ۶ ماه روی توسعه وردپرس و سایت های استاتیک برای بیش از ۲۰ مشتری کار کردم و بعدش دنبال کار جدید و بهتر گشتم. از دو جا پیشنهاد خوب گرفتم. یکی از یه شرکت ۶-۷ نفره و دیگری از یه شرکت ۲۰-۳۰ نفره. هر دو به نسبت تعداد کارمندشون بسیار موفق. اولی بیشتر تبلیغاتی و دومی بیشتر نرم افزاری و نفتی. آینده اولی رو بهتر دیدم و اون رو انتخاب کردم. ۲ سال اونجا روی پروژه های خوبی از جمله وب سایت H&R Block کانادا کار کردم تا ۶ ماه پیش یک recruiter از شرکت Critical Mass که از شناخته شده ترین Digital Marketing Agency های کاناداست توی LinkedIn پیدام کرد، باهام تماس گرفت و به مصاحبه دعوتم کرد. منم دیگه می خواستم کارم رو عوض کنم و پیشرفتی کنم واسه همین به مصاحبه رفتم. بعد از یک مصاحبه تلفنی و دو مصاحبه حضوری پیشنهاد کاری گرفتم و بعنوان توسعه دهنده ارشد (Senior Developer) استخدام شدم. الان ۶ ماهی میشه اینجا هستم و در این مدت چند بخش مهم سایت های نیسان و Infiniti آمریکا، یک پروژه مهم Angular برای نیسان، یک موبایل اپ Ionic برای ۲۰ سالگی شرکتمون، یک Chatbot هوشمند با استفاده از Facebook Messenger API و Wit AI، یک پرزنتیشن آموزشی Web Accessibility و یک پرزنتیشن آشنایی و معرفی Chatbots برای عده ای از توسعه دهندگان وب و مدیران فنی شرکت، یک وب و موبایل اپ با Meteor، و یک سری کار خرده ریز دیگه انجام دادم. در حال حاضر هم روی یک اپ هلولنز با Unity کار می کنم. در کنار این ۳ شغل تمام وقتی که تابحال در کانادا داشتم با چند شرکت هم بعنوان Freelancer به صورت پروژه ای و ساعتی کار کردم. ضمنا در event ها و مسابقات مختلفی هم شرکت کردم که باعث شده با خیلی ها آشنا بشم و نتورک خوبی بسازم.
این هم مختصری از تجربیات کاری من. حالا برم سر اصل مطلب: مقایسه ایران و کانادا. بیشتر گفته هام مستقیما مربوط به وب و اینترنت هستن ولی وضعیت زیرشاخه های دیگه IT هم تقریبا مشابه بوده و هست.
تاریخچه وب در ایران و کانادا
در کشورهای توسعه یافته اینترنت از دهه ۹۰ کم کم همه گیر شد. بطوری که در حدود سال ۲۰۰۰ خیلی ها که در وب فعالیت می کردن و بیزینسی راه انداخته بودن ثروتمند شدن. در این زمان خیلی ها سعی کردن وارد این صنعت بشن و از موقعیت استفاده کنن. سرمایه گذار ها هم بدون دانش کافی و بیشتر به پشتوانه موفقیت شرکتهای دیگه کلی سرمایه می ریختن روی استارتاپ های جدید. به همین خاطر اوایل قرن بیست و یکم حباب .com ترکید و خیلی ها ورشکست شدن و خیلی بیزینس ها از بین رفتن. بعد از اون رشد دنیای نرم افزار و وب آهسته تر ادامه پیدا کرد ولی هیچ وقت متوقف نشد و نیاز به متخصصین این رشته و درآمد این متخصصین هی بیشتر شد.
در ایران هم از اواسط دهه ۷۰ تا دهه ۸۰ کم کم اینترنت همه گیر شد. ولی باوجود تعداد کاربر زیاد، بیزینس های ایرانی سودده زیادی در وب ایجاد نشد. علتش هم خیلی چیزا بود که فکر می کنم چندتاش اینها باشه:
- قانون گذاران کشور ما هنوز که هنوزه نتونستن قوانین روشن و خوبی که از حقوق بیزینس های آنلاین دفاع کنن و محدودشون نکنن وضع کنن. حتی اگر هم چنین قوانینی وضع بشه (یا شده باشه و من خبر نداشته باشم)، دادگاه های ما در بیشتر مواقع توان قضاوت در این زمینه رو به دلیل پیچیدگی های بی سابقه ش ندارن.
- قانون کپی رایت در ایران فقط برای اثر هایی که از وزارت ارشاد و وزارت های مربوطه دیگه مجوز گرفتن وجود داره. مجوز گرفتن هم که خیلی دشواری و کاغذبازی داره و زمان بره. همین انگیزه خیلی آدم ها و بیزینس هایی که می تونن محتوای جدید (و قابل کپی) خلق کنن رو کم کرده.
- سرویس های خارجی خوبی هست که می تونن خیلی به یه بیزینس تازه ایرانی کمک کنن. اما به دلایل مختلف نمیشه ازشون استفاده کرد (تحریم ها، ارزش پایین ریال، سرعت پایین اینترنت).
- فیلترهایی که به اینترنت ایران از داخل اعمال میشه جلوی استفاده از خیلی پلتفرم های مفید رو می گیره. یه نمونه ش YouTubeه که انقدر ویدیوی آموزشی روش داره که میشه تقریبا هرچیزی رو با ویدیوهاش یاد گرفت.
- از اونجایی که مشابه credit card های کشورهای توسعه یافته در ایران وجود نداره پرداخت و خرید آنلاین هنوز کار سختیه و نیاز داره که هربار کلی عدد و رقم و پسورد و captcha وارد کنی.
- به همین دلایلی که گفتم، سرمایه گذاران تمایل چندانی به سرمایه گذاری روی بیزینس های آنلاین ایرانی نشون نمیدن.
البته در چند سال اخیر با ظهور بیزینس های موفقی مثل دیجی کالا می بینیم که این شرایط در حال بهبوده و روز به روز بیزینس های خوب دیگری در حال شکل گیری هستن.
کار در زمینه وب در ایران
زمانی که من در ایران در زمینه توسعه وب کار می کردم و بیزینس های خودم رو راه انداختم هنوز این بازار در ایران جنینی بیش نبود! منابع آموزشی خوبی گیر نمیومد. کمتر کسی می تونست یه بیزینس پلن درست حسابی برای یک بیزینس آنلاین تعریف کنه. از اونجایی که دست زیاد نبود اولش فکر می کردی هرکاری کنی موفق میشی. ولی معمولا یا فقط به بحث فنی موضوع اهمیت میدادی یا کلا به هیچیش اهمیت نمی دادی و فقط یه کار بی کیفیت به درد نخور انجام میدادی به امید اینکه شانسی موفق بشی! یا برای دیگران طراحی و توسعه وب می کردی و از سر و کله زدن با مشتری کم اطلاع و کسانی که برای همه چیز حاضر بودن خرج کنن بجز وب سایت کچل می شدی! شایدم یه شرکتی راه می انداختی که همه جور خدمات وب و کامپیوتر از طراحی و برنامه نویسی وب و هاستینگ و دومین گرفته تا فروش و نصب ویندوز ارائه بده (همون از شیر مرغ تا جون آدمی زاد). اگرم نمی خواستی بیزینس خودت رو بزنی و می خواستی بری کارمندی کنی شرکت درست حسابی خیلی به ندرت پیدا میشد. شرکت های موفق تو این زمینه معمولا اون هایی بودن که می تونستن پروژه های دولتی بگیرن و رقم هنگفتی بابت پروژه های نسبتا کوچک دریافت کنن. بهترین راه برای کار پیدا کردن توسعه نرم افزار تحت ویندوز بود که خیلی موسسات و شرکت ها بهش نیاز داشتن. به همین خاطر اون زمان زبان های برنامه نویسی مایکروسافت خیلی محبوب شدن و متخصصینشون زیاد شدن.
طی ۵ سال اخیر کم کم ایرانیان راه تجارت آنلاین در ایران رو دارن می فهمن و شرکت هایی در این زمینه راه افتادن که سودده هستن. تو این وضعیت کار خوب و آموزنده در این زمینه پیدا کردن خیلی راحت تر شده، درآمدها بهتر شده و نمونه های بهتری هست که ازشون میشه یاد گرفت چطور یک بیزینس آنلاین موفق در ایران داشت. البته رقیب هم بیشتر شده ولی من فکر می کنم خوبی های این وضعیت به بدی هاش خیلی خیلی می چربه و هنوز هم خیلی ایده های خوب هست که کسی پیاده سازیشون نکرده. حقوق های متخصصین این زمینه هم بالاتر رفته و اینطور که من شنیدم این روزها برنامه نویسان خوب وب درآمدشون چیزی بین ماهی ۳ تا ۸ میلیون تومان در ماهه.
کار در زمینه وب در کانادا
اینجا من در شرکت کوچک با مشتری های کوچک تا شرکت بین المللی با مشتری های بزرگ کار کردم و تونستم با ساختارشون و تفاوت هاشون با ایران خوب آشنا بشم. اولین تفاوتی که با ایران حس کردم دانش بیشتر صاحبین بیزینس و مردم در زمینه وب و اینترنت و کامپیوتر بود. در ایران هنوز که هنوزه خیلی ها پیدا میشن که هیچ اطلاعی از نحوه ساخت مثلا یک وب سایت ندارن. خیلی افراد و شرکت های کوچکم که کار طراحی و توسعه وب سایت انجام میدن یا حوصله ندارن به این مشتریان آموزش بدن یا خودشون هم دانش کافی ندارن یا ترجیح میدن مشتری نادان بمونه تا زیاد تو کارشون دخالت نکنه و راحت تر خرج کنه. اینجا هم مشابه اینها پیدا میشه، اما مشتری متوسط یه جستجویی در اینترنت می کنه و خیلی اطلاعات خوب بدست میاره. مثلا میاد میگه من یه وب سایت می خوام که با وردپرس ساخته باشه واسه اینکه بتونم خودم به راحتی مدیریتش کنم و نیازی به شما برای نگهداریش نداشته باشم. (سه سال پیش که من اومدم خیلی مشتری های اون شرکت کوچک این خواسته رو داشتن)
دومین تفاوت بزرگ کار تیمی بود. من در ایران در تیم خودمون کار تیمی خوبی رو تجربه کردم ولی در بیزینس های ایرانی کار تیمی خوب خیلی کم دیدم. اینجا اما همه از بچگی در مدرسه کلی روی مهارت های ارتباطی و تیمیشون کار شده و خیلی راحت تر میشه باهاشون کار کرد. اکثر آدم ها بلدن در کار چطور باید مذاکره و بحث و همکاری کنن و نظر بدن و اینجور چیزها. اصطلاحا Soft skills خیلی خوبی دارن. اما در ایران ما در این زمینه خیلی ضعیفیم و به نظرم برای موفقیت و بهره وری و کیفیت خروجی بیشترمون باید بیش از هرچیز روی این نقصمون کار کنیم.
سومین تفاوتی که توجهم رو جلب کرد تکنولوژی ها و ابزارهایی بود که استفاده میشد. در ایران خیلی آهسته تر تکنولوژی ها و ابزارهای جدید وارد پروژه های واقعی میشه. اینجا ولی تکنولوژی های جدید زودتر جا می افتن و میشه ازشون استفاده کرد که بعضا خیلی کار رو راحت تر و سریع تر می کنه یا کیفیت کار رو بالاتر می بره. مثلا همون شرکت کوچک اولی که توش کار می کردم از کلی ابزار و نرم افزار برای مدیریت پروژه و زمان بندی و مدیریت فایل و امنیت و چیزهای دیگه استفاده می کرد که خیلی هاش اصلا در ایران استفاده نمیشد یا کم می شد. تازه اون شرکت کوچک و متوسط بود. شرکتی که الان توش کار می کنم از خیلی چیزها استفاده می کنه که در ایران متاسفانه هیچ کس باهاش آشنا نیست (اکثرا بخاطر تحریم ها و اینکه مجانی نمیشه ازشون استفاده کرد). تکنولوژی هایی هم که استفاده می کنیم خیلی هاش هنوز یا وارد ایران نشده یا آهسته داره میشه. (مثل هلولنز – البته هلولنز اینجا هم خیلی تازه ست)
در شرکت های بزرگ و موفق اینجا همکاری خیلی خوبی بین تیم های داخل شرکت (از تیم برنامه نویس گرفته تا طراح تجربه کاربری، طراح گرافیک، مدیر پروژه، مدیر حساب، حسابدار، منابع انسانی، مدیریت سرور، مهندسین DevOps، تضمین کیفیت، تحلیل بازار، و غیره) وجود داره که باعث میشه بتونن پروژه های بزرگ برای مشتری های بزرگ رو بخوبی مدیریت و طراحی و اجرا کنن. نمونه چنین هماهنگی و کار با کیفیتی رو من در ایران اصلا تابحال ندیدم. تحلیل اینکه علتش چی می تونه باشه واسه خودش بحث مفصلیه. اما مطمئنم اگر تحریم ها برداشته بشه و دولت هم از این صنعت حمایت بسیار بهتری بکنه شرکت ها و کارهایی از این دست در ایران خواهیم دید.
اینجا هم مثل ایران دانشگاه ها در زمینه توسعه وب و اینها از بازار هنوز عقب هستن و به همین دلیل متخصص با تجربه در این زمینه خیلی کمتر از نیاز بازار یافت میشه. به همین دلیل این افراد بیکار نمی مونن. اما درآمدشون از ایران خیلی بالاتره. به طوری که یک توسعه دهنده باتجربه وب می تونه درآمدی بین ۶۰ تا ۱۱۰ هزار دلار در سال داشته باشه.
محیط کاری در ایران
من از محیط کاری ایران بیشتر فضای نسبتا پر تنش و خشک به یاد دارم که توش آدم تلاش می کنه امید به بهتر شدن وضعیتش در آینده داشته باشه اما عملا نشانه زیادی براش وجود نداره! اما مطمئنم اون قدیم بوده و الان وضعیت خیلی بهتر شده. تجربه من برمی گرده به زمان دبیرستانم، به همین خاطر زیاد ازش نمیگم چون ممکنه در حال حاضر چندان صحت نداشته باشه.
محیط کاری در کانادا
اینجا مردم خیلی بهتر درک کردن که وقتی با یه نفر کار می کنی یک جورهایی داری باهاش زندگی می کنی. بعضا از شریک زندگیت هم باهاش بیشتر زمان می گذرونی! به همین خاطر خیلی با هم دیگه خوبن، گرچه ممکنه برای جلوگیری از پیچیده شدن رابطه شون یه مرزهایی رو رعایت کنن و زندگی شخصی رو از کاری جدا نگه دارن. هروقتم مشکلی با هم داشته باشن سعی می کنن مسالمت آمیز حلش کنن و تا وقتی کاملا از درست شدنش ناامید نشدن رابطه رو بهم نمی زنن. دعوا و اینها هم خیلی خیلی به ندرت اتفاق می افته و آدم ها نحوه برخورد با مشکلات کاری در محل کار رو بهتر می دونن. همه اینها بعلاوه قوانین خوب که خیلی حامی کارمندان هستن از تنش محیط کار کم می کنه و لذت کار رو بیشتر. یکی از دلایل اینکه اینجا برخلاف ایران که همه دنبال زدن بیزینس خودشونن خیلی ها به همین کارمندی راضی ان همینه. در شرکت های بزرگ تر یک مسیر مشخص هم برای پیشرفتتون تعریف می کنن که بدونید اگر خوب کار کنید و به شرکتتون منفعت برسونید (حداقل ۲-۳ برابر حقوقی که بهتون میدن) شرکت هم هواتون رو داره و همیشه رفاه خوبی خواهید داشت. تو اکثر شرکت ها وسایل تفریحی هم پیدا میشه که کارمندا آزادن وقتی خسته میشن ازشون استفاده کنن. حالا یا میز فوتبال دستی یا پینگ پونگ یا مینی بسکت بال یا مینی گلف یا دارت یا اکس باکس یا پلی استیشن یا وی یا نینتندو یا مثل شرکت ما همش 😀 شنیدم تو ایران هم شرکتهای بزرگ جدید امکانات مشابهی دارن.
اینجا روی برابری زن و مرد و نژادهای مختلف هم خیلی حساسن. به همین خاطر بعضی وقت ها در محیط کاری بعضی آدم های محتاط از تازه مهاجرها یا دختر های حساس دوری می کنن که یک موقع سوتی ای ندن یا تهمتی بهشون زده نشه! این مورد چندان در ایران وجود نداشت و نژادپرستی و عدم برابری زن و مرد خیلی بیشتر نمود داشت.
قوانین نانوشته کاری در ایران
متاسفانه تو اکثر بیزینس های کوچک ایرانی باید خیلی حواست باشه که حقوق و مزایات رو بهت بدن وگرنه ممکنه هیچ وقت نگیریش یا خیلی دیر دریافتش کنی. گاهی وقتا ممکنه همکاری پیدا کنی که اذیتت می کنه یا پشت پرده سعی می کنه با پا گذاشتن روی تو خودش رو بالا بکشه و کار تیمی بلد نیست. اگه دختری ممکنه همکاری داشته باشی که ازت خوشش میاد ولی وقتی تو حس مشابه نداشته باشی اذیتت کنه یا بهت تعرض کنه. با وجود همه این ها اما محیط های کاری ای هم هست که هیچکدوم اینها توش نیست و سالمن و می تونی توشون آرامش فکری و خوشحالی و امید به آینده داشته باشی. یکی از دوستان من که در کافه بازار کار می کرد می گفت اونجا تقریبا اینطوره.
قوانین نانوشته کاری در کانادا
اینجا روی نبود نژادپرستی و برابری زن و مرد و حقوق افراد هم جنس گرا و معلول خیلی حساسن. باید خیلی خیلی حواست باشه در این زمینه ها اشتباهی نکنی یا حتی کاری نکنی که توهین تلقی شه وگرنه می تونه واست طبعات سنگین به همراه داشته باشه. از اونجایی که اینجا تکنولوژی های جدید خیلی سریعتر جا می افتن تو هم باید خیلی بیشتر بروز باشی و همیشه در حال یادگیری باشی. یادگیری و کنجکاوی مداوم هم بدون علاقه بسیار ممکن نیست. به همین خاطر هست که من به هیچ مهاجری توصیه نمی کنم فقط به صرف اینکه بازار کار زمینه طراحی و توسعه وب اینجا خوبه و یادگیریش هم به نظر راحت میاد برن این مهارت ها رو یاد بگیرن. اگر مهارتت رو بروز نگه نداری یا کارت رو از دست میدی یا کم کم کارت انقدر خسته کننده میشه که دیگه واست شکنجه میشه و فسیل میشی! کار جدید پیدا کردن هم واست سخت میشه. به همین دلیل اگر معلوماتت رو بروز نگه نداری همیشه ترس از دست دادن کارت رو داری.
همونطور که گفتم گفتنی ها در این زمینه زیادن و من خیلی مختصر حرف هام رو زدم چون مطمئن نیستم خواننده های بلاگم راجع به چه چیزهای دیگه ای کنجکاون. اگر سوال یا نظری دارین خوشحال میشم در قسمت نظرات برام بنویسین تا بتونم همونجا پاسخ بدم یا نوشته رو بروزرسانی کنم.
تا نوشته بعد (که قول میدم خیلی زودتر از این یکی منتشر بشه) بدرود!
بقول خارجیا واو وو
خیلی عالی بود ارسلان خان خیلی خوشحالم که داری توی مسیر موفقی قدم بر میداری امثال من اینجا مثال اهوی شدن که یه ورشون رودخونه پر از سوسماره و یه طرفشون پر کفتار .. من با اینکه توی برنامه نویسی (WordPress )حرفه ای هستم به زحمت میتونم ماهی ۱-۲ تومن در بیارم با کلی خستگی زهنی از نبود محیط کار مناسب آخرش مجبورم توی اتاقم کار کنم بنظر من محیط کاری به همون مقدار در پیشرفت یک برنامه نویس اثر داره که مهارتش داره.
بتازگی هم دیگه کلا از بازار کار ایران با مشتری های خشک و بدرفتار خسته شدم راستش وقتی کار میکنی باهاشون احساس میکنی به چشم یه فرد دو دره باز بهت نگاه میکنن که نکنه جیبشونو بزنی..اومدم سمت بازار دلاری انوادو و توی تم فارست اولین ایتمم رو که ۸ ماه زمان برد تاپید بشه گذاشتم و تا الان حدودا ۱۳۰ دلار اولم رو کسب کردم.
بنظر من افراد ایرانی نمی تونن توی بازار های بین جهانی کار کنن چون از استاندارد ها دورن دلیل تاید نشدن کار من هم با ۲۰ بررسی توسط کارشناسان تم فارست گواه این بود که وب سازان ایرانی سعی در سمبل کردن کار دارن ولی خوشبختانه من تازه فهمیدم چطور میشه استاندارد ها رو رعایت کرد.
به امید موفقیت همه ایرانی های با تمدن
سلام ابراهیم جان. اگر در وردپرس حرفه ای هستی با یکی از همین تیم هایی که در انواتو کار می کنن کار کنی فکر می کنم می تونی درآمد بهتری داشته باشی.
آره درباره محیط کاری باهات موافقم. درباره مشتری داخلی هم همینطور. ولی کار در مارکت های بین المللی هم یه سختی های خاص خودشو داره که باعث میشه به ندرت کسی به تنهایی (و بدون داشتن یک تیم قوی و کامل) بتونه موفق بشه. به نظر من مشکل ایرانی ها علاوه بر آشنایی کم با استانداردها٬ سخت بودن کار تیمی در ایرانه. هم اکثرا کار تیمی خوب بلد نیستیم هم اینکه حس بی اعتمادی همیشه بینمون هست٬ که فکر می کنم علتش این باشه که قانون به خوبی و سادگی منافع فردیمون رو حمایت نمی کنه و مجبور میشیم خودمون حواسمون به منافعمون باشه!
سوالی داشتم ؟ به گروهتون اشاره کردی رفتم به سایتش دیدم مستر اسلایدر جز نمونه کاراشونه ایا این واقعیت داره؟؟یه ایرانی سازنده مستر اسلایدره؟فک می کردم یه اتریشیه
بله!
جالب بود.
سلام
خسته نباشید و تشکر از پست های مفیدتون
من هم مثل خودتون تو کار IT هستم. من ۱۴ روز دیگه میخواهم از ایران بروم ادمونتون. سوالی داشتم. آیا به برنامه های کرک شده در داخل لپ تاپ پلیس فرودگاه کانادا کاری دارد؟ یعنی نیازی هست که پاکشون کنم یا نه؟
با تشکر
احتمالا تا الان به سلامتی اومدین! خوش اومدین!
من تا بحال نشنیدم در فرودگاه به همچین چیزی گیر داده باشن. پس فکر نمی کنم الان زندان باشین 😀
سلام
واقعا عالی بود ، من خودم الان برنامه نویس جاوا هستم و با تکنولوژی هایی مثل Spring,HibernateTJunit ….. کار میکنم ، قبلا هم تجربه کار با php Laravel داشتم و چند تا پروژه باهاشون ساختم و با چیزای دیگه ای هم مثل python Django ,jquery,css3,SQL Server-Git هم آشنایی دارم ، میخواستم بدونم که الان در بازار کار کانادا چقدر از جاوا استفاده میشه و چه بازار کاری داره ، هم چنین در مورد فریم ورک لاراول هم میخواستم بدونم که الان شما چقدر از این فریم ورک در پروژه هاتون استفاده میکنید و به نظرتون چه آینده ای داره ؟
مرسی
در شرکت قبلی که بودم توی اکثر پروژه ها از وردپرس استفاده می کردیم و توی بعضی من لاراول استفاده کردم. توی شرکت فعلی اکثر پروژه هامون روی CMS های enterprise-level هست مثل Adobe CQ. برای چند تا از بزرگترین پروژه هامون از جاوا برای backend استفاده کردیم. توی پروژه های جدید هم داریم میریم به سمت استفاده از Node js برای ساخت وب اپلیکیشن های isomorphic.
اینکه کلا در کانادا چقدر از جاوا استفاده میشه رو میتونی از آگهی های شغلی بفهمی. در مورد لاراول بگم که بزرگترین مشکلی که باهاش من می بینم اینه که فقط در بازه محدودی از پروژه ها استفاده میشه و در نتیجه کاربردش کمه. در پروژه های خیلی کوچک که معمولا از یک CMS استفاده میشه. در پروژه های متوسط و بزرگ (که مثلا حداقل ۳ برنامه نویس روشون کار می کنن) معمولا لاراول و php رو برای پروژه مناسب نمی دونن و مثلا میرن دنبال Ruby on Rails یا گزینه های دیگه. لاراول بیشتر در پروژه های بین این دو حالت استفاده میشه که پروژه های کمی هستن. البته این چیزیه که من دیدم و لزوما ممکنه کاملا درست نباشه.
ما منتظر سومیش هستیم هیچ جا نمیریم همینجا هستیم.
سلام
واقعا عالیه سرعت پیشرفت و تعهد کاری که اونجا وجود داره متاسفانه همونطور که گفتید اینجا چنین چیزی چیزی اصلا وجود نداره.من با راهنمایی های شما یه پیشرفتهایی در طراحی وب داشتم دوتا پروژه کار کردم که حق الزحمه یکیش رو بعد از سه ماه دریافت کردم یکیشم بعد از یکو نیم ماه هنوز نتونستم بگیرم همونطور هم که شما فرمودین انگار یه چیزی هم بده کاریم بهشون.
آقا اردلان من php رو هم نصفه نیمه یاد گرفتم ولی هنوز طرف جاوا اسکریپت نرفتم از طرفی هم دوست دارم برنامه نویسی اندروید هم کار کنم (قبلا گفتم که css و Html رو با منابع پیشنهادی شما یادگرفتم) الان با این شرایط پیشنهاد شما چیه از کودوم منابع استفاده کنم و چه راهی و شما پیشنهاد میکنید.
خیلی ممنون از اینکه تجربیاتتون رو با ما در میون میزارید یه جورایی ته مونده امیدمونو زنده میکنید.
من توصیه م اینه که اول جاوااسکریپت رو خوب یاد بگیر٬ بعد یاد بگیر چطور میشه با جاوااسکریپت اپ موبایل ساخت٬ بعد تصمیم بگیر که بری سراغ جاوا برای اندروید یا نه.
جاوااسکریپت رو می تونی از w3schools شروع کنی ولی منابع خوب دیگه هم زیاده.
سلام
اقا اردلان حداقلِ حداقل سرمایه برای شروع زندگی باید چقدر باشه یعنی باید ( حداقل ) چقدر پول پس انداز کنم و با خودم بیارم.
درضمن می خواستم بدون الان شما به چه زبانهای برنامه نویسی تسلط دارین که میتونین در رابطه با اونها پروژه قبول کنین.
آقا اردلان به نظر میاد دیگه این طرفا سر نمیزنی جواب سوالارو خیلی دیر میدی.
ولی بازم ممنون
بستگی داره وضعیت مهارت هات و زبانت چطور باشه و ظرف چه مدت مطمئن باشی می تونی به درآمد برسی. هزینه های زندگی رو از سایت CIC و جاهای دیگه میشه گیر آورد.
رزومه من در LinkedIn رو می تونی ببینی. آخرین پروژه ای که گرفتم ماه ها پیش بود و توش از PHP Laravel React استفاده کردم. ولی دیگه پروژه ای قبول نکردم تا روی پروژه های خودم کار کنم. (نتیجه یکیش رو بزودی می بینید!)
من تمام نظرات رو می خونم و اگر مرتبط باشن جواب میدم. گاهی ظرف چند روز٬ بعضا مثل این نظر شما بعد از نزدیک یک ماه بخاطر مشغله های زیاد. بزودی با اون پروژه ای که گفتم وضعیت بهتر میشه.
سلام
اقا اردلان من چند تا سوال دارم (لطفا پاسخ بدین خیلی ذهنمو درگیر کرده)
اول اینکه: اگه اشکال نداشته باشه میخواستم بدونم که شما وقتی از ایران رفتین چندسالتون بود چون من الان ۲۷ سالمه و قصد دارم که تا سه سال دیگه از ایران رفته باشم.آیا تا اون زمان سن من برای استخدام شدن در اونجا زیاد نشده؟ البته با سابقه ی کاری بین ۲ تا ۳ سال.آیا این سابقه کاری خیلی کمه و به درد نمی خوره؟ در ضمن به زبانهای HTML 5 – CSS 3 – JavaScript – jQuery – jQuery UI – SASS – LESS – PHP – Laravel 5 – Bootstrap – foundation
تسلط دارم و فقط با MYSQL کار کردم؛ همین طور در حد لازم photoshop و illustrator هم بلدم.
دوم اینکه: (البته این سوال یه بار دیگه پرسیدم، الان کاملش کردم) حداقل سرمایه لازم برای مهاجرتم با توجه به اینکه می خوام خونه کرایه کنم و غذا از رستوران بخرم و از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنم چقدر باید باشه (لطفا حداقل رو بگید).
سوم اینکه: ویزای شما برای ورود به خاک کانادا چی بود(یعنی ویزای کاری – خانواده – دانشجویی و …)یعنی چطوری شما بعد از ورود به کانادا میتونستی دنبال شغل بگردی.درضمن یکم راجع به این ویزای کاری توضیح شفاف میدید.باید چطوری این ویزا رو گرفت؛یعنی باید خودمون پاشیم بریم فرضاً کانادا و این شرکتو اون شرکت دنبال کار بگردیم یا بریم این موسسه های کاریابی از اونجا اقدام کنیم.کدوم روش بهتره(اصلا نمیدونم فرایند ویزای کاری چطوریه لطفا منو روشن کنید).
چهارم اینکه: با توجه به اینکه شما اونجا پروژه های زیادی دیدین از بین فریمورکهای php کدوم یکی بیشتر استفاده شده تو پروژه ها میدونم هرکدوم ویژگی هایی دارن و برای کار خاصی مناسبن ولی در کل از کدوم فریمورک بیشتر استفاده شده.
چون من الان laravel بلدم و قصد دارم یکی دیگه هم یاد بگیرم.در ضمن شما برای بازار کار اونجا(کلا خارج از ایران) چی رو پیشنهاد میکنید.
پنجم اینکه: اگه توصیه ای دارید درمورد مسئله ای یا چیزی (مخصوصا در مورد اینکه چطوری راحت تر ویزا بگیرم) بهم بگید ممنون میشم.
آقا اردلان لطفا پاسخ بدین چون خیلی به این جوابا احتیاج دارم.اگه پاسخ ندین من باز هم این نوشه هارو تکرار می کنم.(:
سلام سینا
– نه برای کار پیدا کردن نگران سن نباش. ولی سن که میره بالاتر امتیاز مهاجرت پایین میاد٬ حواست به اون باشه.
– سابقه ۲-۳ سال اگر مفید باشه عالیه.
– اگر اینهایی که گفتی رو خوب بلدی به نظرم خوبه روی مهارت جاوااسکریپت و یک CMS کار کنی (مثلا وردپرس).
– احتمالا خیلی صرفه جویی کنی با ماهی مثلا ۱۶۰۰ دلار می تونی زندگی کنی. اگر زبانت خوب باشه و در تمام این مهارت ها که گفتی تجربه کافی داشته باشه احتمالا هزینه ۶ ماه رو برای محکم کاری داشته باشی کافیه. البته کار موقت سطح پایین هم می تونی پیدا کنی تا موقتا هزینه هات رو پوشش بده. اینطوری مثلا هزینه ۳ ماه رو هم داشته باشی ممکنه بشه٬ ولی فقط اگه زبانت خوب باشه.
– وقتی از طریق برنامه مهاجرت کاری (Express Entry فعلی) پذیرفته میشی یه ویزای موقت بهت میدن برای یکبار ورود به کانادا. وارد که شدی کارت اقامت بهت میدن و دیگه ویزا احتیاج نداری. ویزای کاری برای حالتیه که از خارج پیشنهاد کاری کانادایی داشته باشی و بخوای بیای ولی نخوای کانادا بمونی. سایت CIC رو زیرو رو کن!
– به نظر من بجای اینکه بری دنبال فریم ورک های دیگه PHP برو CMS یاد بگیر. وردپرس یا دروپال. البته اگر به frontend بیش از backend علاقه داری زیاد وقت و انرژی نذار و بیشتر برو دنبال جاوااسکریپت.
عالی بوووووووووود بیشتر مطلب بزار عزیز
سلام آقا اردلان شما مدرک زبانت چی هست و نمرت چند شده در ضمن چند وقت طول کشید که به
سطحی برسی که امتحان بدی برای ایلتس یا تافل.اگه کلاس زبان می رفتی میشه اسم آموزشگاه و استاداش رو که با اونا دوره داشتی بگی.در ضمن روزی چند ساعت زبان کار می کردی.
اگه لطف کنی و جواب سوالها رو تک تک از هم جدا کنی ممنون میشم.
– من ایران بودم تافل آکادمیک ۱۱۱ از ۱۲۰ گرفتم. اینجا هم برای دوره آموزشی حقوق مهاجرت نخونده امتحان آیلتس دادم بعد از ۲ سال کانادا زندگی کردن و شدم ۸.۵ از ۹.
– برای آمادگی تافل من کلاس لغت تافل موسسه آریان پور رفتم. مدرسم در اون کلاس الان کاناداست. بعدش هم با ۴ تا از دوستانم حدود ۸ جلسه کلاس نیمه خصوصی با نیما نعمت الهی داشتیم که اینطور که شنیدم دیگه کسی پیداش نمی کنه. هردو کلاس خیلی خوب بود. اولی روی دایره لغاتم خیلی تاثیر داشت و دومی روی مهارت مکالمه م و اعتماد به نفسم.
– من بجز کلاس خیلی نمی رسیدم وقت بذارم روی یادگیری زبان. شاید توی ۶ ماه آخر قبل تافل مثلا به طور متوسط روزی یک ساعت وقت گذاشتم. ولی کلا سریال انگلیسی زیاد میدیدم و به نظرم تاثیر داشت. علاوه بر اون مقالات و نوشته های انگلیسی هم در اینترنت زیاد می خوندم.
سلام
یه سوال شما با سربازی چیکار کردید که تونستید از ایران برید؟!
من معاف بودم.
سلام
آیا راسته که در کانادا بیشتر وانمود به کار کردن میکنند؟
توی وبلاگ آقای امیر حسین روشناس که یکی از مهاجرین کانادا هست چند جا خوندم که وانمود به کار میکنن ! چقدر این حرف درسته؟
https://mohajerat.roushenas.com
من وبلاگ ایشون رو نخوندم (گرچه به نظر جالب میاد و حتما می خونمش). لینک این نوشته هارو میدی تا درست متوجه بشم منظورشون چیه؟
سلام ، مشتکرم از راهنمایی خوبتون ، حمید خان جسارتا این لینک رو میفرستم
مطالعه کردم لینکی که دادی رو. کاملا می دونم ایشون چی میگن. این حالتی که میگن توی خیلی شرکت ها پیدا میشه. اما نباید گفت همه شرکت ها اینطوری ان٬ چون مثال نقضش رو هم دیدم. ضمنا٬ در اینکه این حالت لزوما بده مطمئن نیستم. کلا موضوعش جای بحث داره.
توی قسمت های مختلفی ایشون به این موضوع اشاره کردن.
یک
دو
سه
سلام
من دو ساله که توی زمینه طراحی وب کار میکنم (۲۶ سالمه) توی این دو سال چیزهای زیادی یاد گرفتم اما به نظرم سمت کلاینت چندان جذابیتی دیگه نداره و دلم میخواد در سمت سرور بیشتر فعالیت کنم مثلا خیلی به socket programming در asp.net و همچنین یادگیری کامل پروتکل ها علاقه دارم دلم میخواد یه چیزی مثل google hangout بسازم…یه کارایی با silverlight انجام دادم اما دلم میخواد صفر تا صدشو خودم بنویسم به نطرتون چقدر تخصص لازمه تا یه همچین کاری انجام داد یا اصلا میشه روش حساب باز کرد چون فعلا هدفم توی برنامه نویسی همینه.
ممنون از شما
من اگر می خواستم یک نرم افزار مثل Google Hangout بسازم احتمالا از Node JS برای Backend استفاده می کردم. ولی خب من با ASP.net (بخصوص در سالهای اخیر) تجربه چندانی ندارم و شاید اون هم گزینه خوبی باشه. اگر می خوای فقط بسازی و امتحان کنی و حین ساختش هم کلی چیز یاد بگیری و رزومه ت هم قوی تر بشه خیلی هم خوب! حتما این کار رو بکن. اما اگر داری به چشم یه محصول بهش نگه می کنی که بعدا ازش درآمد داشته باشی خیلی باید بیشتر بهش فکر کنی و پیش از اجرا کاملا برنامه ریزیش کنی.
کل مطالبت رو خوندم. دمت گرم .موفق باشی
سلام.خسته نباشی ارسلان جان.من امسال سوم دبیرستان رشته علوم انسانی میخونم.به زبان فرانسه مسلطم و مدرک دلف c1 دارم.معدل سال پیشم هم بیست بوده.انشاءا.. امسال هم بیست میشه.با توجه به اینکه دبیرستان های اونجا سه سال هستن میتونم امسال برای دانشگاه های کبک یا جاهای دیگه اپلای کنم؟ممنونم از وقتی که برای خوندن سوالم گذاشتی
سلام مثل همیشه عالی
ممنون اطلاعات مفیدی بود. یه سوال شما که برای خودتون کار کردید تو ایران اونجا چطور اثبات کردید که این همه سابقه کار دارید یعنی تو رزومه ادرس سایت هایی که ساختید نوشتید؟ یا چطور؟ ممنون میشم راهنماییم کنید
ممنونم. هم آدرس سایت نوشتم٬ هم توضیح دادم چی ساختم٬ هم اینکه سوال های فنی رو تونستم به خوبی جواب بدم و نشون دادم واقعا دانش و تجربه دارم.
ممنون از راهنمایی مفید شما. موفق باشید
سلام آقا اردلان عزیز
من فارغ التحصیل رشته نفت از دانشگاه ازاد هستم در خصوص بازار کار و موقیعت شغلی نفت در کانادا میخواستم جویا بشم چون میخواستم برای ارشد بیام کانادا هزینه تحصیل و هزینه زندگی دانشجویی در کانادا چقدر است اصلا مدرک دانشگاه ازاد را کانادا قبول دارند . ;
ممنون از شما
سلام
قبلا از شما در مورد ساختن چیزی مثل google hangout سوال کردم و شما هم node.js رو پیشنهاد دادید…خیلی ممنون از راهنمایی شما…
من باهاش یه چند روزی سروکله زدم و یک چت روم صوتی و تصویری ساده هم به وسیله socket.io باهاش ساختم اما الان سوالی که دارم اینه که چطور میشه از یک node.js app مثل یک وبسایت انلاین استفاده کرد چون خود node.js یک وب سرور است پس نمیشه به راحتی بقیه برنامه ها روی یک هاست ریخت و ازش استفاده کرد و باید به وسیله terminal اجرا شود و سرور خودش را دارد پس کسی که asp.net mvc یا php کار میکنه چطور میتونه از node.js استفاده کنه در کل متوجه نمیشم چرا همه جا از node.js صحبت میشه چون به نظر هیچ وقت نمیشه کاری که با php یا asp.net انجام میدیم رو با node.js انجام داد…البته اینها همه چیزیه که من فکر میکنم و احتمالا قضیه چیز دیگریست…
ممنون از شما بابت پاسخگویی شما چون هیچ کس دیگه ای رو نمیشناسم که این سوال ها رو ازش بپرسم…
آفرین ابوالفضل! چه سریع.
ببین توی هاستینگ های عادی و ارزون که می فروشن معمولا IIS یا Apache و اینها روش نصبه. فکر می کنم با IIS بشه Node رو ساپورت کرد (چون سرورهای Azure از IIS استفاده می کنن)٬ ولی به جز اینها یه سری سرویس ها هم هست که مستقیم سرور Node.js واست راه اندازی می کنن (مثل Heroku). ضمنا میشه یه سرور مجازی اختصاصی هم گرفت و توش از طریق ترمینال سرور Node رو راه انداخت. همین الان من دارم روی یک سایت جدید کار می کنم که تماما Node و JS هست و احتمالا ازش برای سایت خودم هم استفاده خواهم کرد. همه کارهایی که با PHP و ASP.net میشه انجام داد رو با Node هم میشه انجام داد٬ و یه سری کارها (مثل Server-side rendering) اتفاقا با Node خیلی راحت تر و شدنی ترن.
در کل استفاده از Node برای سایت های ساده یا برای کسانی که دانش برنامه نویسی وب خوبی ندارن توصیه نمیشه٬ چون گزینه خیلی custom تریه و قدرت و انعطاف پذیریش بیشتره و استفاده ازش شاید سخت تر.
سلام و خسته نباشید من یه سوال داشتم چون قراره تا چند وقت دیگه راهی بشیم به سمت کانادا اونم اینه که می خواستم بدونم یه شخصی که ۵ ساله به طور حرفه ای در ایران کار میکنه و به زبان های java,#c ,asp.net و تکنولژی های ,hibernate, spirng mvc,asp(mvc) و دیتابیس هایmysql,sql server کار کرده چقدر میتونه درآمد داشته باشه حداقل و حداکثر ممنون از پاسخ شما
سایت Glassdoor منبع خوبیه واسه حقوق ها. آمار کلی و چند شرکت خاص رو توش دربیارید٬ ولی حواستون باشه شرکت های معروف مثل مایکروسافت بیشتر از متوسط بازار حقوق میدن.
با سلام جناب نقسینه ازین که وقت میزارید و بچه ها رو راهنمایی میکنید ازتون ممنون
من تا چند ماه آینده میام کانادا ولیسانس ITدارم و برنامه نویسیم ویه شرکت دارم که ۲ سال سابقه کار دارم و ASp.net کار میکنم و دارم سوییچ میکنم رو node.js ممنون میشم از نظر بازار کار و درآمد هرکدوم یه توضیح بفرمائید
برای هردو بازارکار خوبی هست. آگهی های شغلی در سایت های monster indeed چک کن و درآمدهارو در Glassdoor چک کن.
سلام.من اقامت دایم کانادارو گرقتم و سال بعد تابستان میام.با مدرک ارشد ریاضی مایلم لینکی بزنم به پایگاه داده مث SQL و بحث بیزینس مثلا تحلیل بازار و ….آیا میشه چنین کاری کرد.البته به تدریس خصوصی هم فکر می کنم ولی در دورنما نه.نطر شما چیه؟ سنم ۴۳ و در کامپیوتر درحد آفیس .اینایی هم که گفتم در جمله ۲ می خوام تازه شروع کنم.آیا ممکنه؟ممنون
به نظرم با دانش ریاضی این ایده بدی نیست که وارد Marketing Science و Market Research یا Business Intelligence بشید. راجع به اینها تحقیق کنید. تدریس به نظرم بطور موقت شاید بد نباشه ولی خیلی توصیه ش نمی کنم. تا می تونید در کنار اینها رو زبان هم کار کنید.
با سلام.ممنون از مطالب خوبت.من تو ایران دارم رشته ی it میخونم و میخوام که بعد اتمام درس برم ونکوور پیش برادرم برای ادامه تحصیل و…و از اونجایی که نباید به درس های دانشگاه اکتفا کرد در کنارش باید یه سری مهارت به دست بیارم.به طراحی گرافیک علاقه دارم و نقاشیمم خوبه و قبلا یه مدتی کار کردم و یکم تجربه کاری دارم تو این زمینه.و از اون طرف هم دوره های html و css رو توی سایت w3schools دیدم ولی به اون صورت تجربه کاری ندارم.میخواستم ببینم به نظر شما یک زمینه رو انتخاب کنم یا graphic design و web رو با هم پیش ببرم؟و اینکه واسه کانادا توی کدوم زمینه بیشتر و راحت تر میشه پیشرفت کرد و سریع کار پیدا کرد؟
به نظرم تمرکزت رو بذار روی طراحی گرافیک (بخصوص برای وب) و در کنارش مهارت HTML و CSS ت رو تقویت کن. اینجا اگر براش مشاغل Graphic Designer یا UI Designer اپلای کنی و HTML و CSS هم بلد باشه امتیاز مثبت خوبی محسوب میشه.
سلام من درمورد مهاجرت کاری به کانادا خیلی تحقیق کردم اما به جواب مهمترین سوالم نتونستم برسم:
۱- آیا برای مهاجرت و اجازه اقامت و کار در کانادا باید حتما دعوت نامه از یه شرکت داشته باشی یا فقط آیلتس و سابقه کار خوب کافیه؟
۲-سوال دیگم اینه که من یک ساله که به صورت حرفه ای برنامه نویس اندروید هستم و تا الان دو سه تا اپ بزرگ مثل یک فروشگاه آنلاین بزرگ و بخشی از اپ یکی از بانک های کشور رو برنامه نویسی کردم. وردپرس هم همه چیش از جمله ساخت قالب رو بلدم. الان که شما اونجا هستین وضع برنامه نویسان اندروید به چه صورت هست؟
برادر بزرگترم از سال ۸۷ گرافیست، برنامه نویس php و Frontend هست و سایت های بزرگ و بعضا” معروفی رو ساخته و برنده جشنواره وب هم یه بار شده ۵ سال سابقه کار حرفه ای داره و الان علاقه مند به کار در کانادا هست از کجا باید شروع کنه و شرایطش در کانادا چگونه خواهد بود؟ آیا حتما نیاز به دعوت نامه هست؟ اولش حداقل چقدر باید پول همراهش ببره ۱۵۰۰۰ دلار کافیه؟
خیلی خیلی خیلی سپاسگزار میشم پاسخ بدین .
یه سوال دیگه هم داشتم: من الان تو دانشگاه رشته معماری میخونم آیا برای استخدام به عنوان برنامه نویس باید حتما مدرک مهندسی نرم افزار داشته باشم.
مدرک دانشگاهی داشتنش ضروری نیست. تجربه کافیه.
۱- پیشنهاد کاری امتیاز زیادی داره و کار رو خیلی راحت تر می کنه. اما بخصوص الان که سطح امتیاز اومده پایین خیلی ها بدون پیشنهاد کاری هم می تونن بیان. علاوه بر این گاهی بعضی برنامه های استانی هم باز میشن که نیاز پیشنهاد کاری ندارن.
۲- وضعیت اندروید رو خیلی نمی دونم. ولی اگر برنامه نویس باتجربه ای باشی و زبانت هم خوب باشه قطعا کار واست هست.
۳- بگو بره امتیازش تحت Federal Skilled Worker program و تحت Express Entry رو حساب کنه. اگه اولی به حد نصاب رسید و دومی به ۴۳۱ می تونه از این طریق بیاد. در غیر این صورت باید برنامه های استانی یا کبک رو بررسی کنه که بهتره واسش بره پیش مشاور رسمی واسه راهنمایی. ۱۵۰۰۰ کافیه.
طراحی سایت سمت سرور خوبه یه کلاینت
بستگی به علاقه داره. ولی سمت کلاینت خیلی تغییر و تحولش بیشتره و داره سهم خیلی بیشتری از بازار می گیره چون همون تکنولوژی برای بک اند هم می تونه استفاده بشه.
سلام.
اردلان جان من امروز خیلی اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم و این پست رو دیدم و کامل خوندم.
ما اینجا یه شرکت برنامه نویسی موبایل نوپا داریم. مشکلی که ما اینجا داریم اینه که برنامه نویس هایی که روزمه برای استخدام ارسال می کنند ۹۰% بدون دانش کافی توی زمینه ای که نیز داریم هستند و وقتی که یه مقدار سوال پیچشون می کنیم کاملا گیر میکنند یا اینکه از این مرحله میگذرند و میان توی کار به مشکلات دیگه ای میخوریم.
به عنوان مثال اگر بخوایم به برنامه نویس هامون سخت بگیریم، فضای کاری خشک میشه و بازدهی پایین میاد، وقتی هم که برنامه نویس رو آزاد میذاریم (هر وقت مرخصی میخواد بهش میدیم، هر وقت میخواد میاد و هر وقت میخواد میره و در حین کار آزاد هست از هر مقدار که میخواد از شبکه های اجتماعی و … استفاده کنه) بعد از یه مدت تبدیل میشه برامون به وظیفه و برنامه نویس شرکت رو با هتل اشتباه میگیره و کلا دیگه بازدهیش دوباره افت پیدا میکنه و فکر میکنه چون داریم آزادش میذاریم و بهش بها میدیم یعنی اینکه بهش نیاز داریم و اگر نباشه کارمون میخوابه و اون برامون به قولی ناز میکنه و مارو تحت فشار میذاره.
به عنوان مثلا یهو درخواست حقوق ۲ برابر میکنه و یا اینکه بدون هماهنگی قبلی و با توجه به اینکه باهاشون قرار داد داریم یهو میگه من ۲ روز در هفته رو نمیام (به علل مختلف) یا اینکه کلا نمیاد بدون هماهنگی و ما هم از اونجایی که دنبال اذیت کردن نیرو نیستیم کاری باز هم آزادشون میذاریم ولی خب برنامه نویس باز هم این رو میذاره به پای به قولی گوشتمون زیر دندونش گیره!
مورد یک اینکه: این موارد اونجا چطور کنترل میشه، آزادی در محیط کار به همراه تعهد و دلسوزی برنامه نویس
یعنی چطور میشه که با این حد آزادی برنامه نویسها اونجا متعهد به کار کردن و کم کاری نکردن هستند
مورد دوم اینکه: اونجا شرایط ساعت کاری برای برنامه نویس ها چطور هست. پستت رو در مورد شرایط کار خوندم ولی تا جایی که اطلاع دارم برنامه نویس ها شرایط کاریشون کمی ساده تر هست، به عنوان مثلا حق ریموت کار کردن و …
هر سادگی که فکر میکنید محیط کاری اونجا برای یک برنامه نویس داره و اینجا نداره بگید
به عنوان مثال وسایل تفریحی . . .
شاید مقدار مرخصی بیشتر (اگر داره چقدر)
شاید مقدار زمان کمتر برای کار کردن (اگر هست در هفته یا در ماه چند ساعت هست)
شاید ریموت کار کردن (اگر هست در ماه چند ساعت یا چند روز امکانش هست)
و هر موردی که فکر میکنید…
ممنون میشم یه توضیحی در این رابطه بدید
چه تجربیات جالبی.
۱. با توجه به چیزهایی که گفتی فکر می کنم شرکت های اینجا چیزی بین این ۲ حالتی هستن که گفتی. یعنی اینکه به کارمندها آزادی های خوبی میدن٬ اما تمام این آزادی ها در چارچوب مقرراتیه که دارن٬ و اگر کارمند از این مقررات تخطی کنه دفعه اول و دوم اخطار می گیره بعدش به راحتی اخراج میشه. یه نکته خیلی مهم اینه که بعنوان کارفرما خیلی به ندرت باید حرف خودت رو عوض کنی. اگه می گی مثلا برنامه نویس های این شرکت همه ۳ هفته مرخصی دارن٬ بعد یکی ۴ هفته می خواد٬ حتی اگه از نظر تو این شدنیه نباید به راحتی قبول کنی. باید به همه این حس رو بدی که در عین حال که آزادی و راحتی دارن باید در چارچوب قوانین و فرهنگ شرکت کار کنن و تخطی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست٬ مگر در شرایط خاص و با دلایل خیلی خوب.
درخواست افزایش حقوق بحث پیچیده دیگریه. یه مشکلی که در اکثر شرکت های ایران هست اینه که تنها شکل compensation در عمل فقط حقوق ماهیانه ست. در اینجا شرکت ها از راه هایی از جمله share options – RRSP contributions و پاداش سالانه و PDSA هم به کارمندان فایده مالی می رسونن و اینها هم نیاز کارمندان به حقوق بالاتر رو کم می کنه هم خروج از شرکت رو براشون سخت تر می کنه.
کلا سعی کنید کارتون رو به نحوی انجام بدید که هیچ وقت لنگ یک برنامه نویس نباشید و هروقت کسی از این سازها براتون زد به راحتی بتونید اخراجش کنید. چون کنار اومدن با همچین کارمندانی نه تنها در نهایت غیرممکن میشه٬ فرهنگ شرکتتون رو هم سمی می کنه و روی کارمندان دیگه تاثیر منفی میذاره.
علاوه بر اینها٬ حتما مثلا ۳ ماه یک بار در حضور کارمند بازدهیش و نحوه کارش در سه ماه گذشته رو بررسی کنید و ببینید کجا ها خوب عمل کرده (و بهش برسونید که اینها رو دیدید و بابتشون قدردانی می کنید٬ هرچند قدردانی مالی نباشه) و کجا ها جای بهبود داره (و برنامه بریزید برای بهبودش در سه ماه بعد).
۲. ساعت کاری بعضی جاها انعطاف پذیره و فقط نگاه می کنن چقدر کار تموم کردید٬ ولی بیشتر جاها می خوان که تمام ساعات کارتون رو در یک نرم افزار وارد کنید و باید به یک مینیمم در هفته یا روز برسه. معمولا این مینیمم ۳۷.۵ یا ۴۰ ساعت در هفته ست.
کار ریموت معمولا میگن به ندرت باشه مشکلی نداره ولی نباید عادت بشه یا بی دلیل باشه. بعضی جاها البته کلا باهاش مشکلی ندارن.
مرخصی اینجا در حد ۲-۳ هفته در ساله معمولا که حدود هر دو-سه سال بهش یک هفته اضافه میشه.
وسایل تفریحی معمولا حداقل یک میز فوتبال دستی یا پینگ پونگ دارن. شرکتی که من تازه ازش استعفا دادم مثلا پینگ پونگ و فوتبال دستی و مینی بسکت بال داره٬ ولی نزدیک ۳۰۰ تا کارمند توی این دفتر داره.
اینجا توی اکثر شرکت ها ماهی یا چند ماهی یک بار کارمندارو همه رو یه جا می برن تفریح. مثلا یه بار یا رستوران یا سینما یا پرتاب تبر (!) یا shooting range. مدیران در عین احترام به حریم شخصی افراد٬ خیلی تلاش می کنن همبستگی و دوستی توی تیم بوجود بیارن چون همین هم باعث میشه محیط کار خیلی جذاب تر بشه برای کارمندان و خروج سخت تر.
خیلی نکات ریز دیگه هست. امیدوارم اینها کمکی کنه.
سلام ، میبینم تمام سوالاتو جواب دادید و این محشره ، خیلی ممنون میشم اگر سوال منو هم جواب بدید:
من تازه وارد دنیای وب شدم و html و css رو یاد گرفتم ، لطفا چیزای بعدی که باید یاد بگیرم تا هم در زمینه web development و هم در زمینه بازاریابی و کاریابی موفق باشم رو به صورت مختصر(و اگر حوصلتون کشید یکم غیر مختصر 🙂 توضیح بدید. خیلی خیلی ممنونم ازتون
من همیشه وبسایتتونو چک میکنم و منتظر مطالب جدیدتون هستم
موفق باشی
سعی کن جاوااسکریپت رو خبره شی.
مقالات و خبرهای TechCrunch و SmashingMagazine رو مطالعه کن و نگاهی به HackerNews بنداز.
سلام اردلان جان
با تشکر از سایت خوبت
میخوام ازت بپرسم بازار کار sharepoint کار و
help desk شبکه اونجا چطوره؟
من ۳ ساله که تو کارخونه سامسونگ تو ایران help desk شبکه هستم
آیا الان با این تجربه و سابقه کارم میتونم وارد بازار کار کانادا بشم؟
با سلام و تشکر بابت مطالب بسیار خوب و نایابتون
ببخشید میشه لطف کنید و راجع به شغل web designer که قبلا اشاره کردین یکم توضیح بدین؟
اینکه کارش دقیقا چیه؟ چه مهارتهایی لازم داره ؟ چه رزومه ای میخواد ؟ بازار کارش چطوره؟ درآمدش چطوره؟و …
من به طراحی علاقه دارم و تو کارای هنری کلا بد نیستم
اما رشته کامپیوتر درس خوندم و ۸ سال سابقه کار در این حوزه دارم و از هنر فاصله گرفتم
توی این ۸ سال سابقه کار که شاید خیلی هم مفید نباشه چون علاقم نبوده
admin شیرپوینت بودم ورژن های ۲۰۰۷-۲۰۱۰-۲۰۱۳(کار اصلیم این بوده)
با html , css، javascript ,sql server ،IIS آشنایی دارم
یکی دو تا پروژه تحت وب نوشتم اما چند سال پیش!
همین !
قصد دارم اگه بتونم و تو خودم ببینم مهاجرت کاری کانادا رو اقدام کنم
اما چون علاقم به طراحی و هنره و حوصله سرو کله زدن با فتوشاپ رو دارم (یکمم اینو کار کردم) با خودم گفتم اگه بشه تو این زمینه خودمو پیشرفت بدم شاید موفق تر باشم
ممنون میشم راهنماییم کنین اگه بتونین .
پیشاپیش تشکر میکنم