سینما و تلویزیون – اردلان نقشینه /fa مهندس عمران / برنامه نویس وب Sun, 28 Oct 2018 22:41:16 +0330 fa-IR hourly 1 111137978 Forrest Gump – 1994 /fa/1390/12/01/forrest-gump-1994/ Mon, 20 Feb 2012 15:41:31 +0000 /fa/?p=391

از بهترین فیلم هایی که تا به حال دیده ام…

مشخصات فیلم را در imdb ببینید.

]]>
391
سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر /fa/1390/11/17/30th-fajr-international-film-festival/ Mon, 06 Feb 2012 14:11:26 +0000 /fa/?p=350 این اولین سال است که در جشنواره فجر به تماشای برخی از فیلم های تازه ایرانی و خارجی می نشینم. قصد دارم درباره هرفیلم نظرم را اینجا بگویم.
با من همراه باشید.
« اگر می خواهید فیلم را ببینید جملات خاکستری را نخوانید! »

فیلم های ایرانی:

khers_(khosro_masoomi)خرس (خسرو معصومی)

ضعیف تر از چیزی بود که فکر می کردم. البته بازی بازیگران خوب بود، اما فیلم نامه به نظر ابتدایی و ساده می آمد. پایان فیلم بیش از هرچیز بد بود!

وقتی پسرک، پرستویی را به محل قتل آورد، محل دفن را دیدند و پرستویی فقط رفت کنار خاک گریه کرد. در حالی که کاراکتر او در فیلم بسیار عاشق پیشه به نظر می آمد و چنین کسی تا جسد معشوقش را نبیند (و حتی اگر ببیند) باور مرگ او برایش سخت است. اما او خیلی راحت با دیدن تله خاک این را پذیرفت و رفت بدنبال انتقام که این هم از این کاراکتر بعید بود. چرا که دنیای او آن زن بود و وقتی دنیایش نابود شد انتقام گرفتن و نگرفتن فرقی برایش نخواهد داشت. گرچه بعد از دیدن جسد و اندوه بسیار ممکن بود انتقام دور از ذهن نباشد. پس از این هم چند لحظه بعد وقتی اصلانی خود را از بالای آبشار به پایین انداخت یکی از آماتور ترین صحنه های سینمایی را شاهد بودم! آدمکی که جای او استفاده کرده بودند بسیار سبک بود و بعد از افتادن از آن ارتفاع بلند بدون ذره ای فرو رفتن در آب روی سطح آب شناور ماند، صحنه ای که قرار بود تماشاگر را شوکه کند باعث خنده می شد!

 

yek_satr_vagheyiat_(ali_vazirian)یک سطر واقعیت (علی وزیریان)

اسم فیلم به آن می آمد! ساده بود و کم محتوا، مثل «یک سطر»، اما «واقعیت»ی بود که بارها شاهدش بوده ایم.

بازی بازیگران بد نبود. کاش روی پایان فیلم بیشتر کار می کردند تا گیراتر باشد.

 

 

فیلم های خارجی (برای اولین بار سه بعدی):

sanctum_(alister_grierson)حریم (آلیستر گریرسن)

فیلم بدی نبود. بیننده را با تصاویر بدیع و اتفاقات ناگوار هیجان زده می کرد. سه بعدی بودن فیلم تاثیر چندانی نداشت.

سانسورها خیلی داستان را گنگ نمی کرد، به جز قسمتی که مرگ دختر سانسور شد. چند سکانس گذشت تا جسد او را دیدیم. اما آخر علت مرگش را درست نفهمیدیم!

بعد از دیدن دو فیلم ایرانی قبل هیجان این فیلم برایم جالب بود! متاسفانه فیلم های ایرانی این عنصر «هیجان» را خیلی کم دارند. خیلی!

عینک های سه بعدی بهتر از آنچه فکر می کردم بودند و فقط سنگینی و کثیفی شیشه شان بد بود. در سینماهای خارجی هم فیلم های ۳ بعدی را امتحان کرده ام، عینک آنجا ضعیف تر اما تمیزتر بود!

 

hugo_(martin_scorsese)هوگو (مارتین اسکورسیزی)

اسکورسیزی کارگردان مورد علاقه من است! اصلا دلیل اینکه بلیت این پنج فیلم خارجی را رزرو کردم حضور این فیلم اسکورسیزی در میانشان بود، گرچه حضور دوستان صمیمی هم بی تاثیر نبود!

فیلم بدی نبود. مثل بقیه کارهای اسکورسیزی متفاوت بود. اما فکر می کنم این کارگردان که دیگر سن و سالی از او گذشته زیادی مبهوت فناوری سه بعدی شده.

خلاصه هوگو را دوست داشتم، اما شاهکاری که انتظار داشتم نبود.

 

 

a_monster_in_paris_(bibo_bergeron)هیولایی در پاریس (بیبو برگرون)

مدتی بود که از این تیپ انیمیشن ها تماشا نکرده بودم. خوب بود. اما سانسورها بسیار بیش از حد بود. بسیار!

دیالوگ ها دوبله شده بود که کیفیت دوبله خوب بود، اما من زبان اصلی را بسیار بیشتر می پسندم.

 

 

 

 

spykids_(robert_rodriguez)بچه های جاسوس ۴ (رابرت رودریگز)

خدای من! این دیگه چی بود؟!

از قبل می دانستم که باید این فیلم بچه گانه باشد، اما نمی دانستم که در حد بچه دبستانی هم نیست!

آنقدر سخیف بود که پس از دقایقی با یکی از دوستان آمدیم بیرون رفتیم در ماشین نشستیم حرف زدیم، بیشتر خوش گذشت!

کاش از قبل امتیاز ۳٫۳ اش در imdb را دیده بودم.

 

 

hoodwinked_too_(mike_disa)شنل قرمزی (مایک دیسا)

خاطره فیلم دیشب (بچه های جاسوس) آنقدر تلخ (!) بود که امشب بلیت این فیلم را دور انداختم و به سینما نرفتم.

چون اینبار imdb را چک کردم، امتیاز ۴٫۷ اش را هم که ندیده بگیریم نظرات کاربران خود گویای کیفیت انیمیشن است.

 

 

 

 

پخش فیلم های سه بعدی خارجی در این جشنواره ایده خوبی بود. اما مطابق انتظار سانسورها بسیار آزاردهنده بود.

همچنین، چیزی در مورد دوبله بودن بعضی از فیلم ها گفته نشده بود. یا در مورد بچه گانه بودنشان!

اینها وقتی اشکال پیدا می کند که سیستم رزرو بلیت بگونه ایست که مجبورید بلیت هر ۵ فیلم را بخرید. وگرنه باید روز پخش فیلم از ساعت ها قبل در صف خرید بلیت بایستید تا بلیت گیرتان بیاید.

من هرطور فکر می کنم این شکل آب کردن بلیت ۵ فیلم (که دوتایشان کاملا چرت و یکی نصفه بود) چیزی جز کلاهبرداری به نظرم نمی آید! چون توجیهی برایش پیدا نمی کنم. امیدوارم سال آینده در این روند تغییر مثبتی ایجاد شود.

 

فیلم مستند ایرانی:

میراث آلبرتا (حسین شمقدری)

این فیلم مستند را به دلیل اینکه ساخته یکی از دانشجویان دانشگاه شریف و پیرامون موضوع خروج دانشجویان از کشور برای ادامه تحصیل و کار بود تماشا کردم. به زودی پست مفصلی درباره آن خواهم نوشت.

آپدیت (۲۱ تیر ۱۳۹۱): قسمت نشد درباره “میراث آلبرتا” مفصلا بنویسم! اگر قصد خروج از کشور برای ادامه تحصیل دارید حتما توصیه می کنم آنرا تماشا کنید. البته ایراد و اشکال زیاد دارد و تاییدش نمی کنم، اما دیدنش خالی از لطف نیست و کمتر فیلمی درباره این موضوع حساس ساخته شده. ضمنا وقتی با جستجوی نام آن (داخل کوتیشن) در گوگل به ۱۴۶ هزار نتیجه می رسید، مطمئنا فیلم در کنار کاستی ها، حرف هایی برای گفتن داشته و مورد توجه قرار گرفته. از دوستان شنیدم که در بسیاری از دانشگاه های کشور اکران شده و حتی عوامل فیلم هم در این دانشگاه ها با دانشجویان گفت و گو داشته اند. اگر قصد دانلود فیلم یا کسب اطلاعات بیشتر درباره آن دارید به سایت میراث آلبرتا نگاهی بیندازید.

]]>
350
جدایی و گلدن گلوب /fa/1390/10/26/a-separation/ /fa/1390/10/26/a-separation/#comments Mon, 16 Jan 2012 12:52:28 +0000 /fa/?p=320 امروز ساعت ۴:۳۰ صبح مراسم Golden Globe -که بعد از اسکار معتبرترین جوایز سینمایی متعلق به آن هستند- آغاز شد و من هم مثل بسیاری ایرانی دیگر بیدار ماندم و به تماشای آن نشستم. فیلم «A Separation» (فیلمی که با نام «جدایی نادر از سیمین» در سینماهای ایران اکران شد) به کارگردانی اصغر فرهادی به لیست پنج تایی کاندیدهای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان راه یافته بود.

 

بعد از یک ساعت و نیم، نوبت به جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان رسید. فیلم های کاندید معرفی شدند:

The Flowers of War (China)با بازی Christian Bale که یکی از بازیگران قوی و مورد علاقه من است، و بودجه حدود ۹۰ میلیون دلار
In the Land of Blood and Honey (USA) – با نویسندگی و کارگردانی Angelina Jolie و بودجه حدود ۱۰ میلیون دلار
The Kid with a Bike (Belgium)
A Separation (Iran) – با کارگردانی اصغر فرهادی و بودجه حدود ۸۰۰ هزار دلار
The Skin I Live In (Spain)با بازی Antonio Banderas و بودجه حدود ۱۳ میلیون دلار

و Madonna پاکت حاوی نام برنده را باز کرد. صدای تپش قلبم را می شنیدم.

“and the Golden Globe goes to…from Iran, A Separation”

پیش از این هم فیلم اصغر فرهادی افتخارات فراوانی کسب کرده بود؛ مجموعا ۵۲ جایزه بین المللی و ۳۷ جایزه بهترین فیلم. اما این یکی با بقیه فرق داشت!

اصغر فرهادی به همراه پیمان معادی به روی سن آمد. جایزه را گرفت و در یک دقیقه ای که به او زمان داده شده بود، پشت میکروفون گفت:

“I want to thank Michael Barker. Michael I told you before, I think you love A Separation more than me! Thank you Tom Barnard, Thank you Sony Pictures Classics.

When I was coming up on the stage, I was thinking what should I say here? Should I say something about my mother, my father, my kind wife, my daughters, my dear friends, my crew, great and lovely crew.

But no…I just prefer to say something about my people. I think they are a truly peace loving people.

Thank you very much”

امیدوارم این ابتدای راه هنری درخشان اصغر فرهادی باشد و باز هم افتخارات این چنین از او ببینیم. همچنین منتظر خواهیم بود که ببینیم آیا این فیلم برای اسکار هم کاندید می شود یا خیر.

یکی از هم وطنان، زیبا می گفت:

“امشب از آن شب‌هاست که از هیجان زیاد، خواب به چشمم نمی‌آید. حضور اصغر فرهادی در جشنواره‌های مختلف و جایزه‌های متنوعش یک طرف، این یکی جایزه گلدن گلوب طرف دیگر. نمی‌دانم چرا؛ شاید به این دلیل که این یکی، نزدیک‌ترین جایزه به اسکار است، هم به لحاظ زمانی و هم از نظر شان و اعتبار، که کم از اسکار ندارد. بازهم جایزه گلدن گلوب فرهادی یک‌طرف، سخنرانی کوتاه و گیرایش طرف دیگر. او کمتر از یک دقیقه وقت دارد که حرف‌ دلش را خالی کند؛ آنهم به زبانی که به گفته‌ی خودش در مراسم اعطای جایزه منتقدان، چندان به آن مسلط نیست. کمتر از یک دقیقه وقت دارد تا در آن بالا، در موقعیتی برتر از صدها هنرپیشه و فیلمساز معروف هالیوودی، در مواجهه حضوری با چهره تک تک آنها، بر اضطراب طبیعی خود غلبه کند و حرف بزند… و آنها چه می‌دانند فیلم‌ساختن در کشوری چون ایران یعنی چه… آنها که هر امکانی را در اختیار دارند و چیزی به نام محدویت‌های فیلم‌سازی نمی‌شناسند، نمی‌دانند که جایزه‌ی اصغر فرهادی به هیچ شکل، با جوایز خودشان برابری نمی‌کند، که هزار بار، به اندازه‌ی تمام تفاوت‌هایی که فیلم‌سازی در دو سوی کره‌ی خاکی دارد، برتر و باارزش‌تر است…
باری اصغر فرهادی باید از همه چیز بگوید، در ثانیه‌هایی محدود و با زبانی بیگانه. باید از عشقش بگوید؛ از انگیزه‌ها و امیدهایش… چقدر سخت است… چشم دوختن به چشمان رنگین صدها نفر که هریک، سری در سینما دارند؛ و حرف‌زدن به زبانی غیرمادری… اما اگر اوست هنرمند ایرانی، می‌تواند کتاب‌ها درد نهفته را با هنرمندی، در چند کلمه خلاصه کند… و بگوید که… نمی‌دانم از کدام باید بگویم؟ از مادرم، پدرم، دخترانم، همسر مهربانم، گروه همکارم…
اما اینها همه یک‌طرف، این سخن فرهادی یک‌طرف که: از مردم کشورم می‌گویم… که آنها به راستی دوستدار صلحند…
در این برهه حساس تاریخی که انگار تمامی موشک‌های دنیا به سوی گربه‌ای نشسته در اندوه نشانه رفته‌اند، چقدر این کلام خوش‌آهنگ است… چقدر اصغر فرهادی از عهده‌ی این کار سخت خوب برمی‌آید و در کلماتی کوتاه، در زمانی اندک، همه‌ی آنچه را که دقیقه‌ها وقت برای گفتنش لازم است، به زبان می‌آورد… و ما را وادار می‌کند بار دیگر به ستایش هنر مردمی‌اش از جا برخیزیم و با غرور به دنیا بگوییم: حرف ما، حرف صلح و دوستی است… حرف ما را از زبان خود ما بشنوید….”

]]>
/fa/1390/10/26/a-separation/feed/ 2 320
سعادت آباد /fa/1390/07/29/saadat-abad/ /fa/1390/07/29/saadat-abad/#comments Fri, 21 Oct 2011 15:25:58 +0000 /fa/?p=162

دیشب فیلم سعادت آباد را در سینما تماشا کردم. فیلمی که از نظر بیشتر منتقدان تحسین شده و از نظر انگشت شماری فیلم نامه قوی ای ندارد.

ولی همه کارگردانی، فیلم برداری، تدوین و بازیگری فیلم را تحسین می کنند.

داستان فیلم یک میهمانی کوچک تولد را در بر می گیرد.

از جزئیات داستان نمی گویم تا دوستانی که فیلم را می خواهند تماشا کنند مایوس نشوند!

بازیگران همه قوی هستند و مازیار میری هم در ۴ تجربه قبلی کارگردانی خود (قطعه ناتمام، به آهستگی، پاداش سکوت و کتاب قانون) نشان داده که کارگردانی جوان اما ماهر است.

بقیه عوامل پشت صحنه هم کار خود را به خوبی انجام داده اند.

در مورد فیلم نامه هم، به نظر من روی جزئیاتِ زیادی کار شده بود. نمی توان گفت که فیلم نامه سبک و کم محتوا بوده است. (برخلاف بیشتر کارهای سینمایی امروز)

یکنواختی لوکیشن باعث خستگی نمی شد و داستان به خوبی بیننده را درگیر می کرد.

شخصیت های فیلم بسیار واقعی بودند و این برای من نکته جذاب فیلم بود.

نمونه عینی برخی از آنها را در جامعه از نزدیک دیده ام. شخصیت هایی که به یاد ندارم در فیلمی به این خوبی به تصویر کشیده شده باشند.

فیلم به خوبی «زوال اخلاق و سستی خانواده ها در پس ظاهر دل انگیز افراد، زندگی ها و رابطه ها» را نشان می داد.

در کل این فیلم را پسندیدم، عالی بود. اما نمی گویم شاهکار بود!

از فیلم های سینمایی ارزشمندی بود که در دوره فعلی به آن نیاز داریم.

حامد بهداد در سعادت آباد حامد بهداد در سعادت آباد

]]>
/fa/1390/07/29/saadat-abad/feed/ 2 162
How I Met Your Mother /fa/1390/06/22/how-i-met-your-mother/ /fa/1390/06/22/how-i-met-your-mother/#comments Tue, 13 Sep 2011 11:05:47 +0000 /fa/?p=88
سریال در سال ۲۰۳۰ با تصویر یک دختر و پسر نوجوان از چشم پدر آن دو آغاز می شود.
پدر برای دو فرزندش تعریف می کند که چگونه با مادرشان آشنا شده. در اینجا ادامه داستان می رود به ۲۵ سال قبل.
پس از این شاهد فراز و نشیب زندگی ۵ دوست جوان هستیم، که راوی داستان (Ted) هم یکی از آنهاست.

تابحال ۶ فصل از این سریال ساخته شده و فصل ۷ هم از چند روز دیگر روی آنتن می رود.

۲ ساعت پیش بود که آخرین قسمت فصل ششم این سریال را دیدم.

برای گذران وقت خوب بود. (بخصوص این چند روز که سرماخورده ام و دل و دماغ انجام هیچ کاری ندارم)

سبک سریال کاملا مشابه سریال معروف و محبوب Friends است.

با این تفاوت که در اینجا محتوای طنز سطحی تر شده و در بسیاری از آن الگوبرداری از Friends مشهود است. (حتی در صحنه پردازی و طراحی لوکیشن ها هم این تقلید مشخص است)

همچنین در اینجا بازیگرها آنقدر که باید حرفه ای نیستند (به جز ۲ یا ۳ نفر).

در Friends هر قسمت سریال یکی از موضوعات اجتماعی آن روز ها را به تصویر می کشد و داستان ها از تنوع خوبی برخوردارند.

اما در How I Met Your Mother عمده قسمت ها مربوط به آشنایی ۳ نفر از این ۵ دوست با افراد جدید است. (۲ نفر دیگر با هم دوستند و بعدها ازدواج می کنند)
از این رو این سریال به نوعی تک بعدی شده و پاسخگوی همه مخاطبین نخواهد بود.

 

در کل اگر بخواهم نظرم را در مورد این سریال بگویم، نسخه ضعیف سریال Friends است که به ۳ دلیل آن را مشاهده کردم. اول کنجکاوی درباره این که بالاخره کدام یک از این دخترها دختر رویایی Ted است؟!! دوم اینکه موضوع سریال امروزی تر است و گاهی -فقط گاهی- برخی مسائل روز به داستان کشیده می شوند. و سومین دلیل این بود که…
دلم برای Friends تنگ شده بود! اما عادت به دیدن فیلم یا سریال تکراری ندارم.

 

لینک های مرتبط در imdb:

Friends

How I Met Your Mother

]]>
/fa/1390/06/22/how-i-met-your-mother/feed/ 3 88