از دیگران – اردلان نقشینه /fa مهندس عمران / برنامه نویس وب Sun, 28 Oct 2018 22:41:16 +0330 fa-IR hourly 1 111137978 ای کاش وطن جایی برای ماندن بود /fa/1392/01/25/%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d8%b4-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d8%ac%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af/ /fa/1392/01/25/%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d8%b4-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d8%ac%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af/#comments Sun, 14 Apr 2013 14:21:24 +0000 /fa/?p=491 immigration

نوشته یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف:

اصولاً آدم های شریف apply می کنند. اصولاً آدم های شریف در زمان‌های مختلف و به علت‌های مختلف apply می‌کنند. بعضی‌ها وقتی اولین بار که با دوستان‌شان رفته بودند پارک چیتگر و پلیس آمد جمعشان کرد و دخترهای دانشکده‌شان را … خطاب کرد، تصمیم به apply گرفتند. بعضی‌ها هم با دختر بیرون نرفته بودند. همه پسر بودند. ولی باز هم پلیس جلویشان را گرفت و به جرم این‌که جوان بودند، تمام ماشین‌شان را گشت و وقتی کارت دانشجویی دانشگاه شریف را نشانش دادند، پسر جوانی که تازه پشت لبش سبز شده بود و اسلحه ای هم قد خودش در دست داشت به‌شان گفت: “هر آتیشی که هست از گور شما دانشجوها بلند می‌شه”. بعضی‌ها وقتی یک روز پشت ترافیک ماندند و در پایان مسیر دیدند کل ترافیک برای این است که مردی خودرویش را وسط خیابان پارک کرده و رفته چایی بگیرد گفتند گور بابای اینجا. بعضی‌ها هم در پایان ترافیک راننده تاکسی‌ای را دیدند که سر کوچه‌ای که فقط یک ماشین رد می‌شود روی ترمز زده و مسافرهایش را پیاده می کند و در پایان با خوش و بش و چشمکی به مامور راهنمایی رانندگی که مثل … در تمام مدت آنجا ایستاده بود، می‌رود و لابد با خود می‌گوید: گور بابای ماشین‌های عقبی. بعضی‌ها تصمیم داشتند بمانند. استعداد درخشان شده بودند و برای دو سالشان کلی برنامه ریخته بودند. ولی وقتی دیدند دوست‌شان که سبز پوشیده بود تیر خورد و مجروح شد و مادرش هم همین‌طور و فوت شد، تصمیم‌شان را برای ماندن و آباد کردن مملکت‌شان تغییر دادند. بعضی‌ها اموال‌شان دزدیده شد و امیدوارانه به دادسرا و دادگاه شتافتند و چنان با آن‌ها رفتار شد که انگار دزد و قاتل‌اند؛ به جرم اینکه شاکی‌اند. و افسر مربوطه با آرامشی که احتمالاً حاصل مراتب عرفانی‌اش بود، به ایشان گفت: “این‌قدر می‌کشونمت، بری بیای، که دفعه بعد که ضبط ماشینتو زدند، پا نشی بیای دادسرا”.

اصولاً آدم‌های شریف apply نمی‌کنند. بعضی‌ها چون می‌خواهند پول‌دار شوند ایران می‌مانند. بعضی‌ها وقتی دیدند دوست‌شان بعد از دیدن فیلم American Pie و دختران بلوند سواحل میامی تصمیم گرفته apply کند، تصمیم گرفتند همین ایران بمانند. بعضی‌ها دوست ندارند بروند آمریکا و ۵-۶ سال از ترس این‌که ویزای مجدد نگیرند از خاک آنجا خارج نشوند و خانواده‌شان را نبینند. بعضی‌ها وقتی دانش‌گاه خوب پذیرش نمی‌گیرند، به این فکر می‌کنند که رفتن از ایران، به چه قیمتی؟ بعضی‌ها دوست ندارند، چشم‌بسته و بدون فکر کاری را بکنند که همه می‌کنند. بعضی‌ها وقتی می‌بینند فرهنگ رانندگی وترافیک وجود ندارد، بی‌خیال نمی‌شوند و سعی می‌کنند آن را ایجاد کند. بعضی‌ها خود را مدیون این خاک می‌دانند و می‌مانند تا بدهی خود را ادا کنند. بعضی‌ها اگر در این انتخابات پیروز نشدند، می‌مانند تا از گفتمان خود دفاع کنند. اصولاً اگر من می دانستم که بعضی ها برای چه می‌مانند که خودم apply نمی کردم! یا لااقل می‌توانستم این پاراگراف را به اندازه‌ی پاراگراف بالایی بنویسم!

آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند. آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند. آن‌هایی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند. آنهایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند. همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند. همه ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند. آن‌هایی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود. و آن‌هایی که می‌مانند، می مانند تا وطن را جایی برای ماندن کنند.

]]>
/fa/1392/01/25/%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d8%b4-%d9%88%d8%b7%d9%86-%d8%ac%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af/feed/ 16 491
اشتقاق /fa/1390/07/20/eshteghah/ Wed, 12 Oct 2011 14:50:04 +0000 /fa/?p=144 وقتی جهان

از ریشه جهنم

و آدم

از عدم

و سعی

از ریشه های یأس می آید

وقتی که یک تفاوت ساده

در حرف

کفتار را

به کفتر

تبدیل می کند

باید به بی تفاوتی واژه ها

و واژه های بی طرفی

مثل نان

دل بست

نان را

از هر طرف بخوانی

نان است!

 

قیصر امین پور

قیصر امین پور

]]>
144